آن که رنگ خط به رخسارش ز مشک ناب ریخت
خار در پیراهن خورشید عالمتاب ریخت
چون شفق رنگین ز روی خاک می خیزد غبار
غمزه او بس که خون خلق را چون آب ریخت
می توان صد نامه انشا کرد از راه نگاه
شبنم بی درد اگر در گوش گل سیماب ریخت
تا چه خونها در دل مردم به بیداری کند
چشم مخموری که خون عالمی در خواب ریخت
ننگ هستی از سرم تیغ شهادت برگرفت
پیش دریا گرد راه از خویشتن سیلاب ریخت
دانه تسبیح شد از سردی زهاد خشک
شمع عالمسوز هر اشکی که در محراب ریخت
ترک جود اضطراری کن کز اهل جود نیست
هر که در کام نهنگ از بیم جان اسباب ریخت
این جواب آن غزل صائب که می گوید اسیر
همچو گرد سرمه از چشم غزالان خواب ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شاعر به توصیف عشق و زیبایی میپردازد و از تاثیر آن بر زندگی و احساسات انسانها سخن میگوید. او بیان میکند که چشمها و نگاه معشوق میتوانند احساسات عمیق و خونین را به وجود آورند، به گونهای که غم و رنج را در دل خلق میریزد. تصویرهایی از رنگها و اشکها در دنیای عشق و زیبایی ارائه میدهد و به تضادها و تناقضهای آن اشاره میکند. اشعار او به توصیف احوالات روحی و انسانی میپردازد و نشان میدهد که چگونه میتوان از عشق و زیبایی به عمیقترین احساسات دست یافت. در نهایت، شاعر به مقایسه سرنوشت و عشقهای ناتمام و نمادین میپردازد.
هوش مصنوعی: کسی که رنگ خط را به چهرهاش مانند مشک خالص پاشید، خارهایی در دوخت پیراهن خورشید جهان افشانده است.
هوش مصنوعی: وقتی که سرخی افق از روی زمین بلند میشود، غبار چشمان او به حدی است که خون مردم را مثل آب به زمین ریخته است.
هوش مصنوعی: میتوان از طریق نگاه شبنم، که به آرامی و بدون درد و رنج است، مطالب زیادی نوشت. فقط کافی است که در گوش گل نازک و ظریف چیزی زیبا و دلنشین بگوییم.
هوش مصنوعی: تا چه اندازه درد و رنج در دل مردم برانگیزد چشم و اعتقاد کسی که در حال مستی از خواب غفلت، جان بسیاری را به خطر میاندازد.
هوش مصنوعی: افتخار و شرف من به قدری زیاد است که همواره در برابر مشکلات و چالشها ایستادگی میکنم. در این مسیر، حتی در برابر خشم و طغیانی که ممکن است به وجود بیاید، مقاومت کرده و راه خود را پیدا میکنم.
هوش مصنوعی: دانههای تسبیح به خاطر سردی و خشکی زاهدان از بین میروند، درست مانند اشکی که در محراب ریخته میشود و باعث روشنی و گرم شدن دل میگردد.
هوش مصنوعی: ترک کردن سخاوتی که از روی ناچاری انجام میشود، بهتر است؛ زیرا هر کس که به خاطر ترس از جانش، از مال خود میکاهد، در واقع اهل سخاوت نیست.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی از اسیری و وابستگی میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهی زیبا، خود را مانند گردی میداند که در لابهلای زیباییهای چشم غزالان خواب میریزد. این تصویر، نمایانگر دلتنگی و آرزوهایی است که به خاطر زیبایی دیگران در دل او شکل میگیرد و او را در بند خود میکند. به نوعی، اسیری در زیبایی و جذابیتهای پیرامونش را بیان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
لب گشادی تا سخن گویی در سیراب ریخت
طره افشاندی که ریزد گرد مشک ناب ریخت
باد گلبو باده گلگون است یا از رشک تو
بوی گل بر باد رفت و رنگش اندر آب ریخت
گر مرا کشتی چه غم کی باشد امکان دیت
[...]
تیره گشتم هر که آب اندر شراب ناب ریخت
چیست غیر تیره گی آن کو بآتش آب ریخت
وه که ممکن نیست دیگر چشم را دیدن به خواب
کز خیال لب نمک آن مه به جای خواب ریخت
یار شد مهمان من وز گریه شادی دو چشم
[...]
عشق نیرنگ تغافل با دل بیتاب ریخت
همچو گرد سرمه از چشم غزالم خواب ریخت
از شکست خاطر ما عشق نقصانی نکرد
گرد این ویرانه گل در دامن سیلاب ریخت
دید تا دیوانه خود را ز موج آشفته موی
[...]
جوش اشکم از شفق بر آسمان خوناب ریخت
شیشهٔ رنگم شکست و بر زمین مهتاب ریخت
پرتوی از آتش خوی تر بر کهسار تافت
از دل خارا شرر چون قطره های آب ریخت
دور از آن خاک سر کوبسکه می پیچم به خویش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.