لرزید بس که دل به تن ناتوان ما
خالی ز مغز شد قلم استخوان ما
پر گل بود ز مهر خموشی دهان ما
در کام همچو غنچه نگردد زبان ما
آسوده است خانه ما ز آفت نزول
دارد ز زور خویش نگهبان کمان ما
چون موج، بی قراری ما را کنار نیست
رحم است بر کسی که شود همعنان ما
صد برق خانه سوز درین مشت خار هست
کاوش مکن به خار و خس آشیان ما
در نوبهار خاطر ما برگریز نیست
بلبل برون نمی رود از گلستان ما
ما از گهر به آبله دست قانعیم
در پیش ابر باز نگردد دهان ما
از پیچ و تاب فکر درین بوته گداز
شد مغز، نال در قلم استخوان ما
دل را تهی ز درد به گفتار چون کنیم؟
رنگ شکسته گر نشود ترجمان ما
ما از سخن به چشمه حیوان رسیده ایم
تابوت کیست تخته نماید دکان ما؟
در فکر ما اگر نرسد کس، غریب نیست
بیرون نمی رود خبر از کاروان ما
صائب گره ز زلف سخن باز کرده ایم
پیچیده نیست جوهر تیغ زبان ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و درونی شاعر است که به تقلید از طبیعت و وضعیت انسانی میپردازد. شاعر به تنهایی و درد دل، احساس خستگی و ناتوانی خود را توصیف میکند و به خموشی و بیکلامی دل اشاره میکند. او به محافظت از خانهاش در برابر خطرات و آفات اشاره کرده و همچنین نشان میدهد که درونش پر از احساسات و افکار است که به سختی بیان میشود. در نهایت، شاعر به جستجوی حقیقت و عمق معنوی زندگی میپردازد و میگوید که با وجود درد و تنهایی، هنوز امید به زندگی و بیان احساسات در دلش وجود دارد.
هوش مصنوعی: دل ما به قدری لرزید و نگران شد که تمام وجودمان خالی از جوهر و معنا شده و مانند یک قلم استخوانی بیروح و بیفایده به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: لبهای ما به محبت پر از گل است، اما زبانمان همچون غنچهای در کام، خاموش و بیصدا میماند.
هوش مصنوعی: خانه ما از خطرات در امان است، زیرا نگهبان قوی و با اقتداری در آن حضور دارد که محافظت میکند.
هوش مصنوعی: ما همچون موج، دائماً بیقرار و ناآرامیم و هیچکس نمیتواند ما را آرام کند. هیچ رحمتی بر کسی نیست که به ما بپیوندد و همدلی کند.
هوش مصنوعی: در اینجا به بیان حسی و عمیق اشاره شده است که در میان مشکلات و دردها نیز جذابیتی و زیبایی وجود دارد. این توانایی برای پیدا کردن زیبایی و ارزش در وضعیتهای دشوار، به نوعی دعوت به نگریستن عمیقتر به زندگی و تلاش برای درک بهتر اوضاع است. با این حال، تأکید بر این است که جستجو در امور بیاهمیت و ناچیز، ما را از درک زیباییهای واقعی و عمیق زندگی بازمیدارد.
هوش مصنوعی: در بهار، دل ما غمگین نیست و بلبل هم از باغ ما خارج نمیشود.
هوش مصنوعی: ما به چیز اندکی که داریم راضی هستیم و در برابر بزرگی و شکوه آسمان، هیچ سخنی بر زبان نمیآوریم.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشه در پیچهها و پیچهایش به شدت مغز را دچار تغییر و تحول کرد و در نتیجه، درد و نالهای در درون ما ایجاد شد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم دل را از درد پر کنیم وقتی که نمیتوانیم احساساتمان را به درستی بیان کنیم؟ اگر نشانههای درونمان نابود شوند، چه کسی میتواند ما را درک کند؟
هوش مصنوعی: ما از طریق کلام به چشمه زندگی و حیات رسیدهایم، اما اکنون این سوال مطرح است که کیست که میتواند برای ما سرپناهی ایجاد کند یا کسب و کار ما را سامان ببخشد؟
هوش مصنوعی: اگر در ذهن ما کسی به یاد نرسد، جای تعجب نیست، زیرا خبر از کاروان ما به بیرون نمیرود.
هوش مصنوعی: ما در گفتگوهای خود با هنرمندی و مهارت، به سادگی و روشنی موضوعات را بیان کردهایم و کلام ما به اندازهای شفاف است که نیازی به پیچیدگی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
جاه تو از نوایب گیتی امان ما
جان تو در امان و فدای تو جان ما
آن ماه مهر پیکر نامهربان ما
گفت ای بنطق طوطی شکّرستان ما
وقت سحر شدی به تماشای گل به باغ
شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما
در باغ سرو را ز حیا پای در گلست
[...]
از حد گذشت قصه درد نهان ما
ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
جایی رسید ناله که از آسمان گذشت
با او بهیچ جا نرسید این فغان ما
ما گم شدیم در طلب حی لایموت
[...]
از حد گذشت حالت جوع نهان ما
ترسم که ضعف فاش کند راز جان ما
می گفت قلیه با دل بریان برنج را
غافل مشو ز گریه و آه و فغان ما
سرگشته ایم در طلب گرده و عسل
[...]
ای حیرت صفات تو بند زبان ما
انگشت حیرت است زبان در دهان ما
جان میدهد نشان که تو در دل نشستهای
زان دلنشین بود سخن دل نشان ما
ما ذرهایم و ذات تو خورشید قدر و شأن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.