در آتش است نعل، نسیم بهار را
رنگ ثبات نیست گل اعتبار را
از برق و باد نعل رحیلش در آتش است
منزل کجاست قافله نوبهار را؟
چون زندگی به کام بود مرگ مشکل است
پروای باد نیست چراغ مزار را
بی طاقتی است قسمت منعم ز جمع مال
از گنج پیچ و تاب بود رزق مار را
روشندلان همیشه به سختی بسر برند
در سنگ زندگی بسرآید شرار را
کم بخت را ز نعمت الوان نصیب نیست
مژگان به خون گل نشود سرخ خار را
چشم ترا به سرمه کشیدن چه حاجت است؟
کوته کن این بهانه دنباله دار را!
صائب کنون که دور به کام تو می رود
بشکن به ساغری سر و دست خمار را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالتی از ناپایداری و عدم ثبات در زندگی میپردازد. شاعر به فراز و نشیبهای زندگی اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه خوشبختیها و نعمتها همواره در خطر از دست رفتن هستند. او بر این نکته تأکید میکند که بعضی از افراد علیرغم تمامی تلاشها، از نعمتهای زندگی بیبهرهاند. همچنین در مورد سختیها و چالشهایی که روشنفکران با آن روبرو هستند، سخن میگوید. در نهایت، شاعر به نیاز انسان به خوشی و شادمانی در زندگی اشاره میکند و توصیه میکند که از زمانها و فرصتها به بهترین نحو استفاده شود.
هوش مصنوعی: در آتش نعلها درخشش خاصی دارند، اما در مقابل نسیم بهار، گلها نمیتوانند دوام بیاورند و اعتبار خود را حفظ کنند.
هوش مصنوعی: از شدت خوشحالی و شتابی که به همراه دارد، نشانهای از مقصد قافله بهار وجود ندارد. در نظر بگیر که چطور برق و طوفان بر کیفیت سفر اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: وقتی که زندگی دلپذیر و خوشایند است، مرگ سخت و دشوار به نظر میآید؛ و وقتی اینچنین است، هیچ اهمیتی به تأثیرات و مشکلاتی که در آینده ممکن است پیش بیاید، نمیدهیم.
هوش مصنوعی: قسمت من این است که نمیتوانم به جمعآوری مال و ثروت بپردازم. روزی ما مانند مار در پیچ و تاب است و برکت آن به سختی به دست میآید.
هوش مصنوعی: افراد آگاه و روشنیضمیر همیشه با چالشها و دشواریها روبرو هستند و در زندگی پر از مشکلات و سختیها، شعله امید و زندگی را همچنان حفظ میکنند.
هوش مصنوعی: آدم بدبخت از نعمتهای مختلف بیبهره است، مانند این که مژگان (مژهها) نمیتوانند با خون گل قرمز شوند و خار هم نمیتواند به سرخی گل برسد.
هوش مصنوعی: چرا برای زیبایی چشمانت نیاز به سرمه زدن داری؟ این بهانه بیهوده را کنار بگذار!
هوش مصنوعی: هم اکنون که زندگی به نفع تو در حال پیشرفت است، هرچه در دل و وجودت است را کنار بگذار و با شادی و راحتی زندگی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
نوروز مهمان شده امشب بهار را
بیدار کن ز خواب به مضراب تار را
دی داد آفتاب سراغ از لب مسیح
در ناخن تو مرهم جان فگار را
بی ناله تو گر همه گیسوی دلبرست
[...]
روی تو سوخته است دل لاله زار را
در غنچه کرده است حصاری بهار را
برده است جستجوی تو آرامش از جهان
از کبک پای کم نبود کوهسار را
ظلم است شستن آیه رحمت به آب تیغ
[...]
نوروز گشت و هر رگ ابری بهار را
دست نوازشیست بسر روزگار را
از بسکه داده باد صبا برگ گل بآب
هر موج گشته شاخ گلی جویبار را
تا جای واکنند کنون بهر گل زدن
[...]
از چاره عاجزم مژه اشکبار را
ساکن چه سان کنم؟ رگ ابر بهار را
نتوان ستردن از دل خون گشته داغ عشق
ناخن عبث مزن، جگر لاله زار را
دایم شمرده از دل روشن ضمیر خوبش
[...]
مانندگربهای که خورد بچگان خویش
خوردند دایگان بچهٔ شیرخوار را
عاشق به لذت لب نانی فروخته
هفتاد سال لذت بوس وکنار را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.