برد شبنم را برون از باغ، چشم روشنی
با دل روشن تو محو آب و رنگ گلشنی
طور از برق تجلی شهر پرواز یافت
از گرانجانی تو پا بر جا چو کوه آهنی
تلخ می شد زندگی از نوحه دلمردگان
مرده دل را اگر می بود رسم شیونی
بی دل بینا فزاید پرده ای بر غفلتت
با مه کنعان اگر در زیر یک پیراهنی
غنچه با دست نگارین پوست را بر تن شکافت
تو ز سستی همچنان زندانی پیراهنی
گر نمی سازی خراب این خانه را چون عاشقان
باز کن چون عاقلان از چشم عبرت روزنی
وادی خونخوار سودا را چو مجنون دیده ام
جز دهان شیر در وی نیست دیگر مائمنی
حسن عالمسوز را مشاطه ای در کار نیست
می زند هر برگ گل بر آتش گل دامنی
گر نداری گوشه ای صائب در اقلیم رضا
از تو باشد گر همه روی زمین، بی مائمنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیباییهای طبیعت و عشق اشاره میکند و با استفاده از تشبیهها و تصویرسازیها، احساسات عمیق خود را منتقل میکند. شبنم و گلها نماد زیبایی و زندگیاند، در حالی که درد و اندوه نیز به تصویر کشیده شدهاند. شاعر از دل شکسته و ناامیدی سخن میگوید و بر انسانها میگذارد که به تامل و عبرت از تجربیات زندگی بپردازند. در انتها، بر عدم امنیت و بیپناهی انسانها در دنیای پرخطر اشاره میشود. در مجموع، شعر تلاشی است برای بررسی عشق، زیبایی و تلخیهای زندگی.
هوش مصنوعی: شبنم را از باغ بیرون آوردهاند و این برای کسی که دلش روشن است، خوشایند و مفرح است، زیرا او در زیبایی و رنگهای گلها غرق شده است.
هوش مصنوعی: کوه طور به خاطر نور و روشنایی که بر آن تابیده، به پروازی بلند و آزاد دست یافته است، در حالی که تو با استقامت و ثباتی که همچون کوه آهنی داری، محکم و استوار باقی ماندهای.
هوش مصنوعی: اگر فرهنگ و عادتی در جامعه وجود داشت که مردم به خاطر مرگ مردگان به شیون و زاری بپردازند، زندگی میتوانست بسیار تلخ و دشوار شود، زیرا این نوحه و اندوه به دلهای مرده و ناامید عمق بیشتری میبخشید.
هوش مصنوعی: اگر دل روشن و آگاه داشته باشی، پردهای بر نادانیات میافتد، چون با زیبایی یک معشوق که در زیر یک لباس پنهان است، روبرو میشوی.
هوش مصنوعی: غنچه با دستانی زیبا پوست خود را پاره کرده و از آن بیرون آمده است، اما تو هنوز به خاطر سستی و ضعف، در پیراهن خود زندانی هستی.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی این خانه را مانند عاشقان ویران کنی، پس به عقل خود نگاه کن و از عبرت دیدگاهت، راهی پیدا کن.
هوش مصنوعی: در جایی که آشفته و خطرناک است، فقط چهرهای از زندگی و زیبایی وجود دارد که مانند دهن شیر، نشاندهندهی خطر و قدرت است و به هیچ چیز دیگری نمیتوان امید بست.
هوش مصنوعی: زیبایی بینظیر و سوزان او نیازی به آرایش و تزیین ندارد، چرا که هر شکوفهای که به آتش میافتد، مانند دامن او در حال شعلهور شدن است.
هوش مصنوعی: اگر در دنیای دلخواه و آسایش، جایی نداشته باشی، حتی اگر در تمام دنیا هم باشی، اما بیمأمن و بیپناهی، همهچیز از تو دور خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی
دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی
هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش
طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی
داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام
[...]
من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی
ماه من تا چند نعل باژگونه میزنی
گفته بودی دامنم روزی به دست افتد ترا
وعده افتادگان در پای تا کی افکنی
دم به دم آهنگ رفتن میکنی از پیش من
[...]
سینه روزن روزن است از ناوک صیدافکنی
خانه دل را فروغ دیگر از هر روزنی
دارم از اشک شفق گون دور ازان خورشید روی
همچو گردون هر نماز شام پر خون دامنی
نیست آن اندام نازک را مناسب هر لباس
[...]
گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی
ما و داغ آتشین رویی و کنج گلخنی
گشت بستان کن که بهر دیدن روی تو شد
هر گلی چشمی و هر چشمی چراغ روشنی
مست می آیی و در دلها تصرف می کنی
[...]
نزد این خلق از رواج باطل حق دشمنی
حرف حق گو، چون اناالحق گوی باشد کشتنی
بسکه در پای خیالت هر زمان سر مینهم
در جوانی چون هلالم گشته قامت منحنی
بر جرس این طعنه می آید که در راه طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.