جامه زرین نگردد جمع با سیمین تنی
یوسف از چه برنمی آید ز بی پیراهنی
صبر چون بادام کن بر خشک مغزی های پوست
جنگ دارد با زبان چرب نان روغنی
گوشه چشمی ز غمخواران چو نبود غم بلاست
اژدهایی می شود هر خار در بی سوزنی
بی دهانی تیره دارد مشرب عیش مرا
دود پیچیده است در این خانه از بی روزنی
رونگردانند از شمشیر صاحب جوهران
می کند موج خطر بر پشت دریا جوشنی
از حنا بستن نگردد پای رفتارش گران
هر که چون برگ خزان شد از گلستان رفتنی
آدمی را چشم عبرت بین اگر باشد بس است
آنچه آمد بر سر ابلیس از ما و منی
عشق اگر داری جهان گو سر به سر زنجیر باش
صاحب سوهان نیندیشد ز بند آهنی
از سیه کاران حدیث تو به جرم دیگرست
جامه خود را همان بهتر نشوید گلخنی
اشک را در دیده روشندلان آرام نیست
ذره می رقصد در آن روزن که باشد روشنی
همت پیران گشاید کارهای سخت را
رخنه در خارا کند تیر کمان صد منی
بی لباسی دارد از زخم زبان ایمن مرا
فارغم از داروگیر خار از بی دامنی
برنمی دارم نظر از پشت پای خویشتن
بس که دیدم صائب از نادیدگان نادیدنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعاتی چون زیبایی ظاهری، صبر و مشکلات زندگی میپردازد. او با استفاده از تصاویر نمادین اشاره میکند که زیبایی واقعی به لباس و ظاهر وابسته نیست و نباید انسانها فقط به ظواهر بسنده کنند. صبر به بادام تشبیه شده است که درونش سختی دارد، و این نشاندهنده اهمیت تحمل و استقامت است. شاعر همچنین به تأثیرات منفی زبان و گفتار بر انسان اشاره میکند و میگوید که بدون حمایت و محبت دیگران، انسان به سختی غم را تحمل میکند. انتقاد به احساسات منفی و خودخواهی، و تأکید بر عشق و همدلی از دیگر موضوعات این شعر هستند. در نهایت، شاعر به اهمیت عبرت گرفتن از تجربهها و مشاهدههای خود اشاره میکند و میگوید که اگر فردی با چشم عبرتنگر ببیند، میتواند از مشکلات خویش درس بگیرد.
هوش مصنوعی: لباس طلایی نمیتواند در کنار تنی نقرهای قرار گیرد. چرا که جسم یوسف به دلایل مختلف نمیتواند بدون پوشش بماند.
هوش مصنوعی: شکیبایی را مانند میوه بادام در نظر بگیر، که با وجود سختی بیرونیاش، درونش مغز نرم و خوشمزهای دارد. همچنین، بدان که اگر با زبان شیرین و نرم به هزینه هوش و قدرت خود پیش بروی، ممکن است مشکلاتی به وجود آید.
هوش مصنوعی: وقتی که غمخواران در کنار ما نیستند و حمایت نمیکنند، هر دغدغه و مشکل کوچک همچون یک اژدها بزرگ و وحشتناک به نظر میرسد. در چنین وضعیتی، حتی کوچکترین چالشها هم میتوانند بسیار نگرانکننده و سخت شوند.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که در مکانی که هیچ درستی و روشنایی وجود ندارد، حال و هوای شادی و زندگی من تحت تأثیر دلغکهای محیط و شلوغیها قرار گرفته است. دود و تاریکی باعث شدهاند که نمیتوان به راحتی از لذتها و خوشیها بهرهمند شد.
هوش مصنوعی: کسانی که دارای کمالات و فضایل هستند، از خطرات بزرگی که مانند موجهایی بر روی دریا میآید دوری میکنند. این افراد توانایی و قدرت دارند که از تهدیدات جلوگیری کنند.
هوش مصنوعی: هر کس که مثل برگهای پاییز برخاست و از گلستان دور شد، پاهایش سنگین نمیشود، حتی اگر حنا ببندد.
هوش مصنوعی: اگر انسان چشمی برای عبرت گرفتن داشته باشد، همین کافی است تا بداند چه بر سر ابلیس آمده و او چگونه به خاطر خودخواهیاش به این وضعیت افتاده است.
هوش مصنوعی: اگر عشق واقعی داری، باید همانند زنجیری در اطراف جهان باشی و نگران محدودیتهای ظاهری نباشی، چرا که شخص صاحب سوهان هرگز به زنجیر آهنی فکر نمیکند.
هوش مصنوعی: از بدکاران درباره تو صحبتهایی به عمل آمده که به خاطر گناهی دیگر است. بهتر است که کسی که لکهدار است، لباس خود را نشوید و پاک نکند.
هوش مصنوعی: اشک در چشمان کسانی که روشنی روح دارند، آرامش ندارد. مانند ذرهای که در نور میرقصد و زندگیاش را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: تلاش و ارادهی افراد با تجربه میتواند کارهای دشوار را به آسانی انجام دهد و مانند تیر کمانی بزرگ، میتواند ایجاد شکاف و نفوذ کند.
هوش مصنوعی: تنها با زخمهای زبان دیگران من ایمن هستم و نیازی به دارو ندارم، چرا که از بیپناهی و نداشتن دامن خسته شدهام.
هوش مصنوعی: من هرگز نگاه خود را از پشت پای خود برنمیدارم، زیرا بارها دیدهام که از کسانی که پیش چشم نیستند، چیزهایی غیرقابل تصور و شگفتانگیز به وجود میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنچه با من میکند از دوستی سیمین تنی
دشمنم نپسندد آنحالت بجای چون منی
هر مژه در چشم من خاریست بی برگ گلش
طالع من بین که خاری یافتم در گلشنی
داردش در خرمن مه خوشه پروین نظام
[...]
من کیم گفتی که گویم خاک نعلین منی
ماه من تا چند نعل باژگونه میزنی
گفته بودی دامنم روزی به دست افتد ترا
وعده افتادگان در پای تا کی افکنی
دم به دم آهنگ رفتن میکنی از پیش من
[...]
سینه روزن روزن است از ناوک صیدافکنی
خانه دل را فروغ دیگر از هر روزنی
دارم از اشک شفق گون دور ازان خورشید روی
همچو گردون هر نماز شام پر خون دامنی
نیست آن اندام نازک را مناسب هر لباس
[...]
گل شکفت و هر کسی دارد هوای گلشنی
ما و داغ آتشین رویی و کنج گلخنی
گشت بستان کن که بهر دیدن روی تو شد
هر گلی چشمی و هر چشمی چراغ روشنی
مست می آیی و در دلها تصرف می کنی
[...]
نزد این خلق از رواج باطل حق دشمنی
حرف حق گو، چون اناالحق گوی باشد کشتنی
بسکه در پای خیالت هر زمان سر مینهم
در جوانی چون هلالم گشته قامت منحنی
بر جرس این طعنه می آید که در راه طلب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.