به هر ترنمی از جای می رود دل ما
سبک رکاب چو بوی گل است محمل ما
زمین سینه ما درد و داغ پروردست
یکی هزار شود تخم اشک در گل ما
شکست آینه ما و توتیا گردید
همان خیال تو استاده در مقابل ما
رسیده ایم به انجام و اول سفرست
ز راه دورتر افتاده است منزل ما
به پیشدستی ما نیست در کرم حاتم
ز آبرو نشود تنگدست، سایل ما
هزار ناخن تدبیر غوطه در خون زد
نشد گشاده شود عقده های مشکل ما
ز سرو گلشن فردوس راست می گذریم
نهال قد تو تا پا فشرده در دل ما
نمی خوریم غم از هیچ رهگذر صائب
خوشا کسی که درآید به گوشه دل ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اعماق احساسات و دردهای درونی میپردازد. شاعر از دل شکست خورده و از دست رفتهای سخن میگوید و عشق و آرزوی خود را به تصویر میکشد. او به دشواریها و رنجهای زندگی اشاره کرده و از تمایل به آشتی و وصال با معشوق سخن میگوید. همچنین به این نکته میپردازد که با وجود مشکلات، همچنان امید و عشق در دلش پابرجاست. در نهایت، او از کسانی که میتوانند به دلش راه پیدا کنند، با محبت یاد میکند و آن را نعمت میداند.
هوش مصنوعی: دل ما به هر نوایی حرکت میکند و همچون بوی گل، سرشار از آرامش و لطافت است.
هوش مصنوعی: دل زمین پر از درد و زخم است و در آن، غم و اندوختهای بزرگ نهفته. هر یک از اشکهای ما به مانند بذری است که در خاک دل ما میروید.
هوش مصنوعی: آینه که شکست، تصویری از ما و تو در چشمان ما نمایان شد. همان تصویری که از تو در ذهن داریم، در مقابل ما قرار گرفت.
هوش مصنوعی: ما به پایان کار نزدیک شدهایم، اما همچنان در آغاز سفر هستیم؛ منزل ما از راهی طولانیتر دور افتاده است.
هوش مصنوعی: کرم حاتم به اندازهای است که اگر کسی در مقام درخواست و نیاز به سراغ ما بیاید، به هیچ عنوان احساس کمبود نمیکند و ما هم در این بخش هیچ کموکسری نداریم.
هوش مصنوعی: هرچه تلاش و فکر کنیم و درگیریهامان را حل کنیم، باز هم مشکلاتمان برطرف نمیشود.
هوش مصنوعی: ما از باغ بهشت میگذریم و در دل ما، درخت قد تو ریشه دوانده است.
هوش مصنوعی: ما از هیچ کسی غم نخواهیم خورد، خوشا به حال کسی که به دل ما راه پیدا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کسی که مهر رخت را سرشت با گل ما
هم او نهاد مگر داغ عشق بر دل ما
به روز حشر که خاکم به مهر بشکافند
به بوی عشق تو پیدا شود مفاصل ما
به طعنه جان طلبیدی ندارم از تو دریغ
[...]
ای جمله جهان در رخ جانبخش تو پیدا
وی روی تو در آینۀ کَون هویدا
تا شاهد حسن تو در آیینه نظر کرد
عکس رخ خود دید، دید شد واله و شیدا
هر لحظه رخت داد جمال رخ خودرا
[...]
بیاکه تا ز تو ای مه تهیست منزل ما
چراغ و مشعله ندهد فروغ محفل ما
چه سود روی عبادت به کعبه آوردن
چونیست قبله روی تو در مقابل ما
اجل چو محمل ما بندد از جهان باشد
[...]
درین چمن چه گلی باز شد به منزل ما
کز آن به باد فنا رفت غنچهٔ دل ما
ندیده روشنی دیدهٔ امید هنوز
فلک نشاند به یک دم چراغ محفل ما
دگر برای چه نخل امید بنشانیم
[...]
شبی که هجر بپرداخت از تو منزل ما
کدام غم که نزد حلقه بر در دل ما
شهید خنجر شوقیم وتا ابد شاید
که چشم ما نکند خیرباد قاتل ما
اسیر بادیه حیرتیم و میآید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.