کسی که مهر رخت را سرشت با گل ما
هم او نهاد مگر داغ عشق بر دل ما
به روز حشر که خاکم به مهر بشکافند
به بوی عشق تو پیدا شود مفاصل ما
به طعنه جان طلبیدی ندارم از تو دریغ
قتیل عشق تو گشتم کجاست قاتل ما
ولی چه سود که در عشقت ای نگار شبی
به روز وصل تو آسان نگشت مشکل ما
نهال عشق کش از آب دیده پروردم
به غیر خون جگر زان نگشت حاصل ما
تو غایب از نظری ای نگار و خالی نیست
خیال روی تو یک لحظه از مقابل ما
به پای بوس تو هر شب امید می دارم
مگر که دست وصالی شود حمایل ما
به شست زلف تو دیوانه می شود عاقل
پس از چه رو به تو دیوانه گشت عاقل ما
ز روشنایی روی تو خیره گشت دلم
چنانکه عکس جمال تو گشت حایل ما
به عشق روی تو از آب دیده محتشمم
که هست از دو جهان این قدر مداخل ما
میان زمره ی عشّاق بنده را جستند
فغان و بانگ برآمد که نیست داخل ما
امید بود که دور از تو یک زمان نشوم
دریغ آن همه اندیشه های باطل ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و درد ناشی از فراق معشوق میپردازد. شاعر بیان میکند که با عشق محبوب، قلبش را داغ کرده و در روز قیامت، بوی عشق او باعث میشود که وجودش نمایان شود. او به طعنه میگوید که جانش را در عشق معشوق طلب کرده و به نوعی کشته عشق اوست.
در عین حال، شاعر احساس ناامیدی میکند چرا که در شب وصال، مشکلات حل نشدند و عشقش به شدت موجب زحمتش شده است. او در دلش نهالی از عشق را پرورش داده که جز با خون جگر بارور نشده است. شاعر همچنین ابراز میکند که با غیبت معشوق، خیال او همیشه در ذهنش حاضر است و هر شب امیدی به وصال او دارد.
در نهایت، او به این نتیجه میرسد که در میان عاشقان، جایش خالی مانده و با ناامیدی از اینکه نمیتواند به معشوقش نزدیک شود، به یاد میآورد که همه اندیشههایش در این باره بیفایده بودهاند.
هوش مصنوعی: کسی که زیبایی تو را با گلهای سرخ آمیخت، او هم با عشق داغی بر دل ما گذاشت.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زمانی که خاک بدنم را از هم باز کنند، بوی عشق تو باعث میشود که اجزای وجودم به وضوح نمایان شوند.
هوش مصنوعی: با طعنه و کنایه جانم را خواستی، اما من چیزی از تو نمیخواهم. اکنون که به خاطر عشق تو جان باختم، قاتل من کجاست؟
هوش مصنوعی: ولی چه فایده دارد که در عشق تو، ای معشوق، شبی به راحتی به وصال تو نرسیدیم و مشکلات ما حل نشدند؟
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، ز آب دیدهام نهالی پرورش دادم، اما جز خون دل، نتیجهای برای ما نداشت.
هوش مصنوعی: تو از نظر ما غایب هستی، اما تصویر چهرهات هیچ وقت از ذهن ما دور نمیشود و همیشه در برابر چشمان ماست.
هوش مصنوعی: هر شب به عشق تو منتظر هستم، شاید که روزی بتوانم به تو برسم و دل به دل تو پیوند بزنم.
هوش مصنوعی: زلف تو باعث مجنون شدن عقل میشود، پس چرا عقل ما به خاطر تو دیوانه شده است؟
هوش مصنوعی: دل من از نور روی تو متوقف و حیران شد، بهگونهای که تصویر زیبایی تو میان ما قرار گرفت.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، چشمانم پر از اشک است، زیرا در این دنیا چیزهای زیادی وجود دارد که میتواند بین ما فاصله ایجاد کند.
هوش مصنوعی: در جمع عاشقان، مرا جستجو کردند و فریاد و ندا بلند شد که من در میان آنها نیستم.
هوش مصنوعی: امید داشتم که دور از تو مدتی نگذرانم، اما افسوس به همه خیالهای بیهودهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نشست بار فراقی چو کوه بر دل ما
به وصل خویش مگر حل کنی تو مشکل ما
به درد عشق رخت ای نگار سنگین دل
بگو چه شد بجز از خون دیده حاصل ما
غم فراق و دل ریش و سینه ی پردرد
[...]
ای جمله جهان در رخ جانبخش تو پیدا
وی روی تو در آینۀ کَون هویدا
تا شاهد حسن تو در آیینه نظر کرد
عکس رخ خود دید، دید شد واله و شیدا
هر لحظه رخت داد جمال رخ خودرا
[...]
بیاکه تا ز تو ای مه تهیست منزل ما
چراغ و مشعله ندهد فروغ محفل ما
چه سود روی عبادت به کعبه آوردن
چونیست قبله روی تو در مقابل ما
اجل چو محمل ما بندد از جهان باشد
[...]
درین چمن چه گلی باز شد به منزل ما
کز آن به باد فنا رفت غنچهٔ دل ما
ندیده روشنی دیدهٔ امید هنوز
فلک نشاند به یک دم چراغ محفل ما
دگر برای چه نخل امید بنشانیم
[...]
شبی که هجر بپرداخت از تو منزل ما
کدام غم که نزد حلقه بر در دل ما
شهید خنجر شوقیم وتا ابد شاید
که چشم ما نکند خیرباد قاتل ما
اسیر بادیه حیرتیم و میآید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.