نتوان در آب و آینه دیدن مثال تو
چون مد آه سایه ندارد نهال تو
صید حرم نداشت ز تیغ تو جان دریغ
من خون خویش را نکنم چون حلال تو
از من نمانده عشق بهجا غیر درد و داغ
آن به که نگذرم به دل بیملال تو
مور حریص دانه به منزل نمیبرد
زینسان که میبرد دل عشاق خال تو
چون بوی گل که میشود از برگ بیشتر
در پرده بیش فیض رساند جمال تو
وصل مدام به بُوَد از وصل گاهگاه
مستغنی از وصال توام با خیال تو
شد قامتت نهال ز آب دو چشم من
انصاف نیست برنخورم از نهال تو
گلگونه عذار شود آفتاب را
شد خون هر که همچو شفق پایمال تو
عاشق تو را به گریه چهسان رام خود کند
کز بوی خون خویش کند رم غزال تو
چون با رخ تو ماه برآید که آفتاب
خون از شفق عرق کند از انفعال تو
صائب شده است تنگ شکرگوش عالمی
از گفتگوی طوطی شیرین مقال تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوق میپردازد و احساسات عمیق و درد ناشی از عشق را منعکس میکند. شاعر میگوید که معشوقش مانند آبی است که نمیتوان در آن تصویرش را دید و عشقش درد و رنجی بیشتری نسبت به خوشی به همراه دارد. او به رابطه عشق و معشوق خود اشاره کرده و میگوید که عشق ورزیدن به آن معشوق نه تنها خوشبختی نمیآورد بلکه عمیقترین دردها را به دنبال دارد. همچنین تاکید میکند که زیبایی معشوقش فراتر از آن چیزی است که در دنیا وجود دارد و به دل عشاق عمق و شگفتی میبخشد. در نهایت، شاعر این عشق را توصیف میکند که همچون زندگیبخش و مضراب دل عاشق عمل میکند.
هوش مصنوعی: تو را نمیتوان در آب و آینه مانند تو دید؛ چرا که سایهای ندارد و نتوان به آسانی پیدا کرد همچون شاخ و برگ تو.
هوش مصنوعی: من در حرم تو شکار نکردم، اما از تیغ تو جانم به شدت ناراحت است. من حتی حاضر نیستم خون خود را به خاطر تو حلال کنم.
هوش مصنوعی: عشق من از بین رفته و تنها درد و اندوه آن باقی مانده است، ولی نمیتوانم از دل آرام تو بگذرم.
هوش مصنوعی: مور با حرص و طمع، دانه را به خانه نمیبرد. اینگونه است که دل عاشقان نیز به سادگی از یاد خال تو میرود.
هوش مصنوعی: زمانی که بوی گل از برگهای آن بیشتر به مشام میرسد، زیبایی تو به شکل بیشتری در پرده وجود مییابد و نفع میرساند.
هوش مصنوعی: اتصال دائمی به تو برای من کافی است و نیازی به وصال گاهبهگاه ندارم؛ من با خیال تو همیشه راضی و سیراب هستم.
هوش مصنوعی: قامت تو مانند درختی است که از آب چشمان من سیراب شده است. بسیار نادرست است اگر از میوه یا ثمرهٔ این درخت بهرهبرداری نکنم.
هوش مصنوعی: با تابش آفتاب، چهرهات مانند گل و زیبا میشود و هر کس که مانند سپیدهدم خود را فدای تو کند، در حقیقت خونش به زمین میریزد.
هوش مصنوعی: عاشق چگونه میتواند تو را به حریم خود درآورد وقتی که با بوی خون خودش، حیوانات وحشی را به فرار وادار میکند؟
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهات مانند یک ماه درآید، خورشید از غروب رنگ خون میگیرد و از تأثیر زیبایی تو عرق میکند.
هوش مصنوعی: عالم از شنیدن حرفهای شیرین تو به اندازهای به وجد آمده که دیگر توان تحمل آن را ندارد و به نوعی احساس تنگی و کمبود میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آراسته است روی جمال از جمال تو
بر بسته باد چشم کمال از جلال تو
ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
آیینه گشتهام همه بهر خیال تو
و این طرفهتر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو
خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی
[...]
ای ماه آسمان لطافت جمال تو
ترسم همیشه بر تو ز عین الکمال تو
همچون سواد چشم و سوید ای دل مرا
نور و سرور دیده و دل داد خال تو
از بسکه با تو راست دلم گر چه کج بود
[...]
ای آفتاب آینه دار جمال تو
مشک سیاه مجمره گردان خال تو
صحن سرای دیده بشستم ولی چه سود
کـاین گوشه نیست درخور خیل خیال تو
در اوج ناز و نعمتی ای پادشاه حسن
[...]
زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو
وای من آن زمان که نبینم جمال تو
مردم ز فرقت تو کجا رفت آنکه من
هر لحظه دیدمی رخ فرخنده فال تو
بینم جهان به روی تو روی تو گوییا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.