ای زبان شعله از زنهاریان خوی تو
شاخ گل لرزان ز رشک قامت دلجوی تو
پرتو روی تو شمع خلوت روشندلان
جوهر آیینه از زنجیریان موی تو
سایه خود را که دایم در رکابش می رود
خانه صیاد می داند رم آهوی تو
پنجه شمشاد را از شانه بیرون کرده است
بارها زور کمان حلقه گیسوی تو
عمرها شد تا ز چشم اعتبار افکنده است
قبله را چون طاق نسیان گوشه ابروی تو
گرچه نرگس برنمی دارد نظر از پیش پا
زیر پای خود نبیند نرگس جادوی تو
چون تماشایی نگردد از تماشای تو مست؟
باده گلرنگ می سازد عرق را روی تو
می کند زنجیر جوهرپاره چون دیوانگان
دید تا آیینه روی خویش را در روی تو
چون زنم مژگان به یکدیگر، که خون مرده را
از شکر خواب عدم بیدار سازد بوی تو
رنگ می بازد ز خوی آتشینت آفتاب
کیست صائب تا دلیر آید به طوف کوی تو؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در توصیف زیبایی و encantment معشوق نوشته شده است. شاعر با تصاویری شاعرانه و تمثیلهای مختلف، ویژگیهای جسمانی و روحانی معشوق را به تصویر میکشد. او از روشنی چهره، لطافت موها و جاذبههای دیگر معشوق صحبت میکند و بیان میکند که چگونه زیبایی او سایهافکن بر دلها و چشمهاست. همچنین شاعر به تضاد عشق و مشکلات ناشی از آن نیز اشاره میکند و میگوید که معشوق، با جذابیتهایش، دلها را به خود جلب میکند و در عین حال انسانها را در قید و بند خود قرار میدهد. در نهایت، او احساس میکند که در برابر زیبایی این معشوق، کسی نمیتواند دلیر شود و به چنگش بیفتد.
هوش مصنوعی: ای زبان! تو مانند شعلهای هستی که از زیبایی و جذابیت آن دلبر تو، به وجد آمدهای. آن شاخ گل هم به خاطر زیبایی قامت محبوب تو، همچون تو در حال لرزیدن است.
هوش مصنوعی: نور روی تو مانند شمعی است که فضای دلهای روشن را روشنتر میکند و زیبایی و درخشش آیینه را تحت تاثیر موهای تو قرار میدهد.
هوش مصنوعی: سایهای که همیشه همراه اوست، خانهی صیاد را میشناسد، مانند اینکه آهوی تو نیز از وجودت آگاه است.
هوش مصنوعی: زور کمان بارها باعث شده است که پنجههای شمشاد از شانه خارج شوند و این کنایه به زیبایی و قدرت جذابیت گیسوان تو دارد.
هوش مصنوعی: سالهاست که به خاطر زیبایی و شگفتی چشمان تو، از یاد رفته که به کجا باید قصد کرد و کدام سمت را باید دنبال کرد. زیبایی تو به گونهای است که تمام توجهها را به خود جلب میکند و دیگر هیچ چیز در یاد نمیماند.
هوش مصنوعی: هرچند نرگس، زیبایی خود را از نظر نمیگیرد و تنها به زیباییهای پیش رویش توجه میکند، اما به زیر پای خود که جادوی توست، توجهی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی تو دیده نمیشود، چگونه ممکن است کسی از تماشای تو مست شود؟ شراب مثل رنگ گل، زیبایی چهرهات را به وجود میآورد.
هوش مصنوعی: از روی دیوانهوارش، زنجیر جوهر را میزداید تا بتواند چهره خود را در آینهای که تو هستی، ببیند.
هوش مصنوعی: زمانی که مژگانم را به هم میزنم، بویی که تو در خواب میپراکنی، میتواند روح خاموشی را بیدار کند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ویژگیهای آتشین و پرشور فردی اشاره میکند که باعث میشود رنگ و روشنی از او بگریزد. به نوعی، این فرد درخشندگی خاصی دارد که دیگران از آن تاثیر میپذیرند. در ادامه، شاعر میپرسد که چه کسی میتواند با دلیری و شجاعت، به سراغ زیبایی و جذابیت آن فرد بیاید و در کوی او حضور یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شد سرشگم ز آرزوی روی تو چون روی تو
وز فراق روی تو بگداختم چون موی تو
جان من پاینده اندر تن ز مشگین موی تست
دل بود روشن ز روی فرخ دلجوی تو
از نهیب تیر مژگان و کمان ابرویت
[...]
سوی من شادی نیاید،تا نیایم سوی تو
روی شادی آن زمان بینم که بینم روی تو
من دلی دارم که در وی روی شادی هیچ نیست
غیر از آن ساعت که آرد باد صبحم بوی تو
هر کسی از غم پناه خود به جایی میبرد
[...]
مرحبا ایچشم جان روشن بنور رای تو
دستگیر دل گه آشفتگی گیسوی تو
هر که دید آن موی و رو در کفر و در اسلام گفت
صبح اسلام است و شام کفر روی و موی تو
پیش شمع روی تو مهر فلک پروانه ایست
[...]
ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو
عالمی آشفته چون باد صبا از بوی تو
عقل می خواهد که گردد گرد کوی تو ولی
گرد اگر گردد نگردد هیچ گرد کوی تو
هر چه می بینم بود در چشم من آئینه ای
[...]
شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو
سرکشان را طوق گردن حلقه گیسوی تو
تا تو رفتی آفتاب از زر همی تابد طناب
تا زند این خیمه فیروزه در اردوی تو
مدعی گیرم که چون آیینه رویین تن شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.