گنجور

 
صائب تبریزی

برنمی آید کسی با خوی یک پهلوی تو

هست یک پهلوتر از خواب جوانان خوی تو

تیغ جوهردار با جوهر زبان بازی کند

بی اشارت نیست یک دم گوشه ابروی تو

تنگتر از خانه چشم است بر سیلاب اشک

دامن صحرای امکان بر رم آهوی تو

شبنمی گر هست وقت صبح گل را بر عذار

از حیا طوفان کند هر دم عرق بر روی تو

می کند در عطسه ای تسلیم جان را همچو صبح

در دماغ هر سبکروحی که پیچد بوی تو

از سرش افتاد کلاه عقل در اول نگاه

هر که اندازد نظر بر قامت دلجوی تو

حسن عالمسوز را بی پرده دیدن مشکل است

آب شد آیینه تا گردید رو بر روی تو

نیست حسن شوخ را از پیچ و تاب او نجات

دل چسان آید برون از حلقه های موی تو؟

مشت خاک من کی آید در نظر جایی که هست

آسمان از غنچه خسبان حریم کوی تو

می گذارد پنبه در گوش از نوای بلبلان

هر که صائب آشنا گردد به گفت وگوی تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
قطران تبریزی

شد سرشگم ز آرزوی روی تو چون روی تو

وز فراق روی تو بگداختم چون موی تو

جان من پاینده اندر تن ز مشگین موی تست

دل بود روشن ز روی فرخ دلجوی تو

از نهیب تیر مژگان و کمان ابرویت

[...]

اوحدی

سوی من شادی نیاید،تا نیایم سوی تو

روی شادی آن زمان بینم که بینم روی تو

من دلی دارم که در وی روی شادی هیچ نیست

غیر از آن ساعت که آرد باد صبحم بوی تو

هر کسی از غم پناه خود به جایی می‌برد

[...]

ابن یمین

مرحبا ایچشم جان روشن بنور رای تو

دستگیر دل گه آشفتگی گیسوی تو

هر که دید آن موی و رو در کفر و در اسلام گفت

صبح اسلام است و شام کفر روی و موی تو

پیش شمع روی تو مهر فلک پروانه ایست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
شاه نعمت‌الله ولی

ای منور دیدهٔ مردم به نور روی تو

عالمی آشفته چون باد صبا از بوی تو

عقل می خواهد که گردد گرد کوی تو ولی

گرد اگر گردد نگردد هیچ گرد کوی تو

هر چه می بینم بود در چشم من آئینه ای

[...]

جامی

شاه خوبانی و ترکان خطا هندوی تو

سرکشان را طوق گردن حلقه گیسوی تو

تا تو رفتی آفتاب از زر همی تابد طناب

تا زند این خیمه فیروزه در اردوی تو

مدعی گیرم که چون آیینه رویین تن شود

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه