ما گرچه در بلندی فطرت یگانهایم
صد پله خاکسارتر از آستانهایم
دیدیم اگرچه سنگ در او بارها گداخت
ما غافل از گداز درین شیشه خانهایم
در گلشنی که خرمن گل میرود به باد
در فکر جمع خار و خس آشیانهایم
از ما مپرس حاصل مرگ و حیات را
در زندگی به خواب و به مردن فسانهایم
چون صبح زیر خیمه دلگیر آسمان
در آرزوی یک نفس بیغمانهایم
چون زلف هرکه را که فتد کار در گره
با دست خشک عقده گشا همچو شانهایم
دایم کمان چرخ بود در کمین ما
در خاکدان دهر همانا نشانهایم
آنجاست آدمی که دلش سیر میکند
ما در میان خلق همان بر کرانهایم
ما را زبان شکوه ز بیداد یار نیست
هرچند آتشیم ولی بیزبانهایم
گر تو گل همیشه بهاری زمانه را
ما بلبل همیشه بهار زمانهایم
در محفلی که روی تو عرض صفا دهد
سرگشتهتر ز طوطی آیینه خانهایم
صائب گرفتهایم کناری ز مردمان
آسوده از کشاکش اهل زمانهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف وضعیت انسانی میپردازد که علیرغم بلندی و عظمت فطری خود، به تنگنای زندگی و محدودیتهای آن گرفتار است. شاعر به تضاد بین وجود والای انسان و خاکساری او در دنیای مادی اشاره میکند. او با چشمی گریان و در سایه غفلت، مشغول جمعآوری خار و خس است و در جستجوی معنا در زندگی، به خواب و مرگ و فسانه اشاره میکند. شاعر همچنین نشان میدهد که چگونه انسان در پی دست یافتن به آرامش و خوشبختی، به نوعی در کشاکش با دنیا و مشکلات آن است و در عین حال، حیات را در نگاه خود به زیباییهای طبیعی و انتظار صبح جدید جستجو میکند. در نهایت، او از درد و رنج خود سخن میگوید و بر احساس جدایی و بیزبانی خود تأکید میکند حال آنکه همچنان در جستجوی معنا و گلهای بهاری زندگی است.
هوش مصنوعی: ما با وجودی که در اصل و نهاد خود برتری و بزرگی داریم، اما در عمل و در مقایسه با مقام بالای تو، بسیار کوچک و حقیرتر به نظر میرسیم.
هوش مصنوعی: اگرچه بارها سنگ در آتش ذوب شده، ما همچنان در این شیشه که خانهامان است، از این ذوب شدن بیخبر هستیم.
هوش مصنوعی: در باغی که گلها در حال از بین رفتن هستند، ما به جمعآوری خار و علفهای هرز مشغولیم و در حال ایجاد خانهای برای خود هستیم.
هوش مصنوعی: از ما نپرسید که نتیجه مرگ و زندگی چیست، چون ما در زندگی خود به خواب و مرگ مانند یک داستان میمانیم.
هوش مصنوعی: مانند صبحی که زیر چادر آسمان دلگیر است، ما نیز در آرزوی لحظهای بیغم و شاد هستیم.
هوش مصنوعی: هر کس که در شرایط دشوار یا در معضلی گرفتار شود، در واقع مانند زلفی است که به هم گره خورده است و تنها با دقت و مهارت میتوان او را آزاد کرد. ما هم مانند شانهای هستیم که میتوانیم گرهها را باز کنیم و به او کمک کنیم.
هوش مصنوعی: همیشه کمان سرنوشت در کمین ماست و ما در این دنیای فانی تنها نشانههایی هستیم که از خود به جا میگذاریم.
هوش مصنوعی: در آنجا کسی قرار دارد که میتواند دلش را از دنیا و مسایل آن سیراب کند، اما ما هنوز در میان مردم و در حاشیه زندگی هستیم.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از ظلم و ستم یار شکایت کنیم، هرچند در درونمان آتش عشق و درد میسوزد، اما توان بیان آن را نداریم.
هوش مصنوعی: اگر تو مانند گل همیشهبهار در این دنیا هستی، ما بلبلهایی هستیم که همیشه در این بهار زندگی میکنیم.
هوش مصنوعی: در جمعی که فقط به خاطر تو شادی و صفا به یاد میآید، ما حتی بیشتر از طوطی در یک آینه خانه گیج و سرگشتهایم.
هوش مصنوعی: ما از دیگران فاصله گرفتهایم و در آرامش زندگی میکنیم، از درگیریها و مشکلات زمانه بیخبر هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
می درفگن به جام که مست شبانهایم
ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
زان جام آبگینه به رغم زمانه زود
آبی بده که تشنه به خون زمانهایم
از زلف و خال، دانه و دامی بساز از آنک
[...]
عمریست تا به درد محبت فسانهایم
چون سایه ز آفتاب طرب بر کرانهایم
چون زلف بس که مست پریشانی خودیم
در بند یک خرام نسیم بهانهایم
بر مصر دام و شهر قفس کم گذشتهایم
[...]
برکنده از حیات، باندک بهانه ایم
دندان کرم خورده کام زمانه ایم
گردیده پرده هنر ما، وجود ما
ز آن قدر ما نهفته، که خود در میانه ایم
امروز در بساط جهان، نیست خوشدلی
[...]
ما بنده طریقت این آستانه ایم
در خانه فناش خداوند خانه ایم
چونانکه قطره غرق یم بیکرانه ایم
عشق ولی چو مرغ و من و دل دو دانه ایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.