گنجور

حاشیه‌گذاری‌های سایه های بیداری سایه های بیداری

سایه های بیداری سایه های بیداری


سایه های بیداری سایه های بیداری در ‫۳ سال و ۳ ماه قبل، دوشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۵:

با درود
برای بررسی و تفسیر و تحلیل یک بیت و یا یک غزل و یا هر نوع مستندی ، به نظرم می بایست پیش از بروز احساس شخصی در آن مورد خاص ، می بایست در گام اول مروری در جوانب زمانی و مکانی آن موضوع و همچنین جوانب زمانی و مکانی پیش از اتفاق آن موضوع را در نظر بگیریم . وگرنه دچار نوعی خودپنداری احساسی خواهیم شد که بسیار محتمل است که از واقعیت و حقیقت موضوع مورد نظر دور شویم . و برای اینکار نیازمند تحقیق و بررسی وقایع پیش از موضوع مورد ذکر و همچنین قرار دادن خود در موقعیت زمانی و مکانی موضوع مورد بحث را لازم و ضروری میدانم .
همانطور که دوستان محترم مستحضرید موقعی که لشکر یزید برای مقابله با امام حسین ، در مقابل ایشان قرار گرفتند ، اولین درخواست امام حسین این بود که اجازه بدهند به مسیر دیگری به غیر از مسیر کوفه پیش بروند و زمانی که این درخواست مورد قبول واقع نشد ، امام در خواست کردند که حداقل اجازه بدهند به مبدا خویش برگردند . اما این خواسته نیز مورد پذیرش لشکر خصم قرار نگرفت . با توجه به این امر ، امام حسین دریافتند که نه راه پیش دارند و نه راه پس .
عزیزانی که این بیت را منتسب به احوال امام حسین می پندارند و میگویند : امام حسین برای رسیدن به هدفی بزرگتر ( احیای دین ) هدفی کوچکتر ( جان خود و عزیزانش ) را فدا نمود ، در توجیه دو درخواست پیشین امام ، چه استدلالی دارند ؟
با توجه به این امر ، انتساب این بیت در حالات امام نمیتواند صحت داشته باشد . و این با معنی و مفهوم بیت مورد نظر ، سازگار نیست .
و اما ، در داستان آشنایی مولانا و شمس داریم که میگویند : شمس برای امتحان پایبندی مولانا به عشق ( خدا ) از وی درخواست نمود که روز روشن به محلۀ ارمنیها برود و خُمی پر از شراب بخرد و بر دوش خویش به خانه بیاورد . برای فقیه بزرگی همانند مولانا ، اگر درخواست مرگش را میکردند بهتر از این بود . زیرا مولانا خوب میدانست که انتهای این درخواست شمس ، یعنی بی اعتباری و بی آبرویی محض مولانا . اما مولانا باخت آبرو و اعتبار و حیثیت خود را در این قمار به جان خرید فقط به این امید که هوس قمار بزرگتری را در سر می پروراند .
به نظرم این بیت ، بیان حال آن روز خود مولاناست که « هر آنچه » از اعتبار و آبرو و حیثیت چهل سالۀ خود داشت در طبق قمار گذاشت .

 

سایه های بیداری سایه های بیداری در ‫۵ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۶:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس:

در بیت :
آنچه محسوست ، اگر معشوقه است ؟
عاشقستی هر که او را حس هست
مشکلی می بینم که برایم قابل فهم نیست .
اول : اگر معنی کلمۀ « است » و « هست » یکی باشد که هست
با تغییر حرف « ا » به حرف « ه » ، دو کلمۀ هم معنی « است »
و « هست » نمیتواند قافیۀ شعر باشد .
بلکه ردیف محسوب می شود .
در آن صورت قافیۀ بیت ، کو و کجاست ؟
دوم : تمام ابیات مثنوی دارای 11 هجا می باشند و در صورتی که این
بیت به همین روال نوشته شود ، مصرع اول دارای 11 هجا و مصرع
دوم ، فقط 10 هجا خواهد داشت که این موضوع سبب به هم ریختن
وزن و آهنگ مصرع دوم می شود .
سوم : اگر کلمۀ « این » را به مصرع دوم اضافه کنیم ، به این صورت :
عاشقستی هر که او را « این » حس است
کسری « هجا » و وزن و آهنگ شعر را تصحیج نموده ایم
اما بی قافیه بودن بیت همچنان بر جای خود باقیست و شعر هیچ
قافیه ای ندارد .
چهارم : به نظر من ، بیت مزبور به این صورت صحیح خواهد بود که :
آنچه محسوست ، اگر معشوقه است ؟
عاشقستی هر که او را « حصه » است
1 – حرف « ه » از کلمۀ معشوقه و حصه ، قافیه محسوب می شود .
2 – وزن و آهنگ و هجای بیت صحیح است
3 – معنای شعر نیز بدون هیچ خدشه ای همچنان باقیست .
به این صورت که :
با توجه به یکی دو بیت پیشین ، مولانا میگوید : اگر زیبایی و نمای
ظاهری و صورت معشوق ، منبع الهام عشق توست ، پس چرا وقتی
معشوق تو می میرد ، عشق تو نیز زائل می شود ؟
صورت و زیبایی معشوقت که هنوز هست . فقط جان ندارد و زنده
نیست . پس « این سیری ز چیست ؟ »
برای همین می پرسد که ای عاشق ! وا گو که معشوق تو کیست ؟
و سپس می رسد به این بیت و می پرسد :
اگر همان محسوسات ( یعنی زیبایی ظاهری و صورت ) معشوقه
است ، پس لابد هر کسی که از این محسوسات « حصه ای » (
نصیب و بهره ای ) دارد ، عاشق است .
در حقیقت با بیان مثبت ، اثبات منفی میکند .
ما در گفتگوی روزمره هم چنین گویشی داریم .
مثلا : یعنی چون دختره زیباست و این زیبایی را حس میکنی و برای
تو شیرین است ، الان عاشق اون دختری ؟
.........................
به نظر من بیت مزبور می بایست همانطور که عرض کردم نوشته
شود .
البته این نظر شخصی بنده است و ممکن است نادرست باشد .
سایه های بیداری
جمعه 19 بهمن ماه 97

 

سایه های بیداری سایه های بیداری در ‫۵ سال و ۳ ماه قبل، چهارشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۱:

سواد بنده در حدی نیست که بتوانم در مورد این غزل ،
کلامی عرضه کنم که به درد سروران گرامی بخورد .
لذا به همین چند خط اکتفا می نمایم .
تقریباً کاملترین نظری که بین نظرات گرامیان دیدم ،
نظر جناب آقای « رضا » می باشد که هم مبسوط بود و هم جامع .
البته منظورم این نیست که بی نقص بود .
اما از همه بهتر بود .
برخی نظرات هم ، بیشتر تخیلات بودند تا نظر .
برخی از بزرگواران نیز شعر حافظ را با اصول کافی و بحارالانوار و رسالۀ
فلان شیخ اشتباه گرفته و افاضات فرموده اند .
شعر یک هنر است . هنری که هر کسی قادر به انجامش نیست .
و تأویل و تفسیر شعر نیز ، هنری است که هر کسی را جایز نیست .
البته سعی و کوشش در ورود به مبحثی و اعلام نظر در آن مورد ،
نشانی از جرأت است که قطعاً بنده چنین جرأتی را در خود نمی بینم .
ولی دلیلی هم نمی بینم در صورت داشتن جرأت ، تخیلات خود را
به پای شعر حافظ بنویسم و آن را تأویل و تفسیر بنامم .
و در آخر :
از همۀ سروران و گرامیان که اظهار نظر فرمودند تشکر و قدر دانی
میکنم .

 

سایه های بیداری سایه های بیداری در ‫۱۳ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۰، ساعت ۰۲:۴۷ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۶۶:

با عرض سلام و ادب خدمت شما عزیزان :
در مصرع دوم از بیت سوم ، چنین به نظر میرسد که اگر کاما ( ، ) را بعد از حرف ( و ) قرار دهیم ، معنی و مفهوم بیت بیشتر نمایان خواهد شد .
در مصرع اول ، شاعر از حاصل مرگ و حیات میپرسد و در مصرع دوم خود به آن پاسخ میدهد :
حاصل حیات : در زندگی به خواب
حاصل مرگ : به مردن فسانه ایم
پس اگر با این دید به بیت مزبور نگاه کنیم ، این چنین خواهد بود :
از ما مپرس حاصل مرگ و حیات ---- در زندگی به خواب و ، به مردن فسانه ایم .
متشکرم .

 

sunny dark_mode