داغی ز عشق بر دل فرزانه سوختیم
قندیل کعبه را به صنمخانه سوختیم
هرگز صدای بال و پر ما نشد بلند
آهسته همچو شمع درین خانه سوختیم
چیدندگل ز شمع حریفان دور گرد
ما در کنار شمع غریبانه سوختیم
عاشق کجا و جرأت بوس و کنار یار؟
ما بیدلان به آتش پروانه سوختیم
می شد هزار قافله را شوق ما دلیل
صد حیف ازین چراغ که در خانه سوختیم
گنج از گهر به تربت ما شمعها فروخت
ما همچو جغد اگر چه به ویرانه سوختیم
ای آب زندگی ز شبستان برون خرام
کز انتظار جلوه مستانه سوختیم
هنگامه گرم ساز ضرورست عشق را
ما و سپند هر دو حریفانه سوختیم
آب حیات می چکد از ابر نوبهار
اکنون که ما ز تشنه لبی دانه سوختیم
از یک پیاله خار و خس زهد خشک را
مستانه سوختیم و چه مستانه سوختیم!
از شمع، خوشه تخم شراری نبسته بود
روزی که بال خویش چو پروانه سوختیم
در زیر تیغ شمع نکردیم اضطراب
صائب درین بساط دلیرانه سوختیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و سوختن دل عاشقانی است که با وجود درد و مشکلات ناشی از عشق، به آتش آن میسوزند. شاعر از حسی عمیق و غمانگیز سخن میگوید که در آن عاشقان به آرامی چون شمع میسوزند و عشقشان آنها را به ویرانی میکشاند. در عین حال، این سوختن ناشی از شوق و انتظار، نشاندهنده زیبایی و ارزشمندی عشق است. شاعر از زندگی و امیدی که به عشق دارد سخن میگوید و تأکید میکند که حتی در سختترین شرایط، حرارت عشق آنها را زنده نگه میدارد. به طور کلی، شعر تصویرگر دنیای پیچیده احساسات عاشقانه و چالشهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: از عشق، دل خردمند را به آتش کشیدیم و چراغ کعبه را به معبد بتها سوزاندیم.
هوش مصنوعی: ما هیچگاه صدای پرواز و آزادیمان بلند نشد و به تدریج همچون شمع در این خانه خاموش شدیم.
هوش مصنوعی: در میان دوستان و همراهان، گلها را چیدهاند، اما ما در کنار شمعی که تنها و غریب است، به آرامی سوختیم.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی چطور میتواند جرات بوسیدن و نوازش معشوق را داشته باشد؟ ما عاشقانی که دیوانهایم، در آتش عشق مانند پروانه سوختیم.
هوش مصنوعی: ما با شوق و اشتیاق خود میتوانستیم هزاران کاروان را به سمت خود جذب کنیم، اما افسوس که چراغ امید و نور در خانهام خاموش شد و ما در تاریکی گذراندیم.
هوش مصنوعی: ما در جایی که خاکمان است، گنجی ارزشمند داریم که مانند شمعها به دیگران فروخته شده است. هر چند که مانند جغد در ویرانهها زندگی میکنیم و سوختهایم، اما هنوز ارزش و زیبایی در خاک ما نهفته است.
هوش مصنوعی: ای آب زندگی! با ناز از درون شبستان خارج شو، چون ما در انتظار جلوه زیبایی تو به شوق و اشتیاق سوختهایم.
هوش مصنوعی: در زمانهای بحرانی و پرالتهاب، عشق نیازمند توجه و فعالیت است. ما و عشق مانند دو حریف، به شدت در آتش اشتیاق سوختهایم.
هوش مصنوعی: در این زمان بهاری، باران مانند آب حیات بر زمین میبارد، در حالی که ما از شدت تشنگی دستان خود را در آتش انتظار فروختهایم.
هوش مصنوعی: ما با یک پیاله از جام خالی و بیمقدار، زهد و رهبانی را آتش زدیم و چقدر شاداب و با سرمستی این کار را انجام دادیم!
هوش مصنوعی: در روزی که بال خود را مانند پروانه سوزاندیم، شمع هنوز داغی از شعلهای به نام عشق نداشته بود.
هوش مصنوعی: ما در برابر چالشها و سختیها ترسی به دل راه ندادیم و با شجاعت و اقتدار گذر کردیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ما بهر ساقیان دل فرزانه سوختیم
مجموعه ی خیال بمیخانه سوختیم
آبی بر آتش دل ما هیچ کس نزد
چندانکه پیش محرم و بیگانه سوختیم
ما را کسی در انجمن خویش ره نداد
[...]
دردا که فاش در غم جانانه سوختیم
در داغ و درد محرم و بیگانه سوختیم
گو شمع برفروز به بزم طرب که ما
بیرون در ز غیرت پروانه سوختیم
با خون صد شهید مقابل نهاده اند
[...]
تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم
از رشک، جان محرم و بیگانه سوختیم
ما را نه قرب شمع میسر، نه وصل گل
از اعتبار بلبل و پروانه سوختیم
افروختیم در حرم کعبه صد چراغ
[...]
پیش از ظهور جلوهٔ جانانه سوختیم
آتش به سنگ بود که ما خانه سوختیم
لب ناچشیده از نفس آتشین خویش
چون داغ لاله، باده به پیمانه سوختیم
دل بوده است محفل شمع طراز ما
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.