برکنده از حیات، باندک بهانه ایم
دندان کرم خورده کام زمانه ایم
گردیده پرده هنر ما، وجود ما
ز آن قدر ما نهفته، که خود در میانه ایم
امروز در بساط جهان، نیست خوشدلی
ما مست بزم دوش، و شراب شبانه ایم
فارغ ز هر غمم، دل پر یاد دوست کرد
ما پادشاه عالم خود زین خزانه ایم
از ما غرض دلست و، غرض از دلست دوست
دل چشم و، دوست مردم و، ما چشم خانه ایم
فارغ کسی چو خوشه ز برگ معاش نیست
تا زنده ایم، در طلب آب و دانه ایم
داریم جای بر سر زلف پریوشان
تا در گشاد کار ضعیفان چو شانه ایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زندگی و وضعیت انسانی اشاره دارد. شاعر از بیثباتی زندگی و دشواریهای آن سخن میگوید و به احساسات عمیق مرتبط با دوست و عشق اشاره میکند. او بیان میکند که انسانها در جستجوی خوشبختی و خواستههای خود هستند و خود را در مقابل زمان و دنیای دشوار قرار میدهند. همچنین به اهمیت دوستی و محبت در زندگی اشاره میکند و این که انسانها در تلاشاند تا با وجود فشارهای زندگی، از لحظات خوب و زیبای عاطفی بهرهمند شوند. شاعر به این نکته اشاره میکند که در نهایت، تنها عشق و دوستی هستند که میتوانند به زندگی معنا ببخشند.
هوش مصنوعی: ما از زندگی جدا شدهایم و به خاطر یک بهانه کوچک وجود داریم. مثل دندانی که کرم خوردهایم و به کام زمانه دچار آسیب شدهایم.
هوش مصنوعی: هنر ما به گونهای پردهنشین شده است که وجود ما از آنچه در خود داریم پنهان است، به طوری که ما خود در میان آن قرار داریم.
هوش مصنوعی: امروز در این دنیا، خبری از خوشحالی و شادابی ما نیست. ما به خاطر بزم دیشب و نوشیدنیهای شبانه در حال مستی هستیم.
هوش مصنوعی: خالی از هر اندوهی هستم، زیرا دل مرا پر از یاد دوست کرده است. ما در حقیقت از این گنجینه، پادشاه عالم خود هستیم.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به عشق و محبت میان انسانها اشاره میکند. هدف از زندگی و روابط ما با دیگران، محبت و دوستی است. دل انسانها به یکدیگر وابسته است و چشمها نمایانگر آن دوستی و محبت هستند. در واقع، ما به عنوان ناظر و شاهدی از محبتها و روابط میان مردم هستیم و در دل خود آرزو و longing برای نزدیکتر شدن به یکدیگر داریم.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند به راحتی از مشکلات زندگی رها شود. تا زمانی که زندهایم، همیشه در جستجوی تأمین نیازهای اصلی مانند غذا و آب خواهیم بود.
هوش مصنوعی: ما در جایی قرار داریم که موهای زیبای معشوق همچون شانهای عمل میکند و با گشادهکاری، به کمک افراد ضعیف میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می درفگن به جام که مست شبانهایم
ما را سهگانه ده که درین ره یگانهایم
زان جام آبگینه به رغم زمانه زود
آبی بده که تشنه به خون زمانهایم
از زلف و خال، دانه و دامی بساز از آنک
[...]
عمریست تا به درد محبت فسانهایم
چون سایه ز آفتاب طرب بر کرانهایم
چون زلف بس که مست پریشانی خودیم
در بند یک خرام نسیم بهانهایم
بر مصر دام و شهر قفس کم گذشتهایم
[...]
ما گرچه در بلندی فطرت یگانهایم
صد پله خاکسارتر از آستانهایم
دیدیم اگرچه سنگ در او بارها گداخت
ما غافل از گداز درین شیشه خانهایم
در گلشنی که خرمن گل میرود به باد
[...]
ما بنده طریقت این آستانه ایم
در خانه فناش خداوند خانه ایم
چونانکه قطره غرق یم بیکرانه ایم
عشق ولی چو مرغ و من و دل دو دانه ایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.