رستم کسی بود که برآید به خوی خویش
در وقت احتیاج بگیرد گلوی خویش
آبی است آبرو که نیاید به جوی باز
از تشنگی بسوز ومریز آبروی خویش
هرکس که همچو صبح نفس راشمرده زد
پرنور کرد عالمی ازگفتگوی خویش
بیدار شو به چشم تأمل نظاره کن
هر صبحدم درآینه حشر روی خویش
صرصر به گرد من نرسد درگذشتگی
دلبستگی چو غنچه ندارم به بوی خویش
زین بیش بحر را نتوان انتظار داد
چون سنگ می زنیم به قلب سبوی خویش
فردا چو برق از آتش سوزان گذر کند
امروز هرکه بگذرد از آرزوی خویش
صائب نصیب دشمن خونخوار ماشود
طرفی که بسته ایم ز جام و سبوی خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین هویت و جایگاه انسانی میپردازد. رستم نماد قدرت و اراده است که در زمان نیاز به خود بازمیگردد. شاعر با استفاده از نماد آب، به اهمیت آبرو و افتخار انسان اشاره میکند و میگوید که انسان باید از خود مراقبت کند تا دچار نابودی نشود. همچنین از تأمل در زندگی و خودآگاهی سخن میگوید و به نقش آرزوها و امیدها در زندگی اشاره میکند. در نهایت، شاعر به زودگذر بودن زمان و نیاز به قدر دانستن لحظات و شادمانی در زندگی تأکید داشته و به عدم وابستگی به چیزهای مادی و زودگذر میپردازد.
هوش مصنوعی: رستم مردی است که در زمان نیاز و سختی، به احساسات و ویژگیهای واقعی خود بازمیگردد و از آنها بهره میبرد.
هوش مصنوعی: آبرو به مانند آبی است که اگر از تشنگی بسوزد، دیگر به جوی نخواهد آمد. بنابراین باید از آبروی خود محافظت کرد و آن را هدر نداد.
هوش مصنوعی: هر کس مانند صبحگاهی که روشنایی میبخشد، با کلمات خود دنیایی را برافروخته و پر از گفتگو کرده است.
هوش مصنوعی: بیدار شو و با دقت به خودت در آینه نگاه کن هر صبح که روز تازهای آغاز میشود.
هوش مصنوعی: باد سرد و شکنندهای به دور من نمیرسد، چون دلبستگیام از بین رفته است و مانند غنچهای که بویی از خودش ندارد، من نیز خالی از عطر و احساس هستم.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانیم از دریا انتظار داشته باشیم، چرا که با هر ضربهای که به دل خود میزنیم، آن را بیشتر آزرده میسازیم.
هوش مصنوعی: فردا که به سرعت و با شدت از آتش سوزان میگذرد، امروز کسانی که از آرزوهای خود عبور کنند، باید بدانند که چه چیزی را از دست دادهاند.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که ما در زندگی خود با شادی و خوشی باشیم، ممکن است دشمنان ما از این خوشحالی بهرهمند شوند و به ما آسیب برسانند. در واقع، اگر از منابع و امکانات خود به درستی استفاده نکنیم، ممکن است به ضرر ما تمام شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مردانه وار بر گذر از آرزوی خویش
دیگر مبین به دیده خود دیده سوی خویش
روی دل کسان نتوان دید و روی دوست
گر روی دوست خواهی منگر به روی خویش
ور برگ ترک خویشتنت نیست در سلوک
[...]
ای بی خبر زحسن گلستان روی خویش
خوش بوی کن بنفشه تر ار بموی خویش
ای ماه نور برده ز رخسار (تو)ببین
درآفتاب پرتو خورشید روی خویش
ای ازرخ تو حسن قوی کرده پشت خود
[...]
تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش
جایی روم که خود نبرم راه سوی خویش
چون من بخوی کس نیم و کس بخوی من
آن خوبتر که خوی کنم هم بخوی خویش
خوش حالتی که در طلبت گم شوم ز خود
[...]
افغان که بعد صد طلب و جستوجوی خویش
پر خون برم ز چشمه حیوان سبوی خویش
آزرده تر ز آبله خار دیده ام
خونابه ریزم از بن هر تار موی خویش
از بس که گشته پر ز غم و غصه هر رگم
[...]
رفتم که بشکنم به ملامت سبوی خویش
در راه دل سبیل کنم آبروی خویش
بر عافیت چه ناز کنم گر برآورم
خود را به عادت غم و غم را به خوی خویش
شد عمرها که برده ای از خویشتن مرا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.