هر رهروی دچار به منزل نمیشود
این راه قطع بیکشش دل نمیشود
زنجیر موج مانع شور محیط نیست
مجنون ما به سلسله عاقل نمیشود
گلگونه خجالت روح است روز حشر
خونی که زیب دامن قاتل نمیشود
نتوان به ماه نو گره آسمان گشود
ناخن حریف آبله دل نمیشود
در عشق شو چو سرو و صنوبر تمام دل
کاین کار دلخوری است، به یک دل نمیشود
حاصل شد از لب شکرین تو کام مور
کام دل من است که حاصل نمیشود
ابر تنک نهان نکند آفتاب را
لیلی نهان به پرده محمل نمیشود
یک ساعت است جلوه عاشق درین جهان
پروانه بال خاطر محفل نمیشود
چندان که میرود به مقامی نمیرسد
آوارهای که همسفر دل نمیشود
از باد نخوت است که خاکش به فرق باد
با بحر هر حباب که واصل نمیشود
عارف ز موج حادثه بر هم نمیخورد
از شور بحر، آب گهر گل نمیشود
دستی که از دو کون نشویند همچو موج
در گردن محیط حمایل نمیشود
خال سفیدی از نظر دوربین ما
بیسرمه سیاهی منزل نمیشود
چون قبلهگاه حاجت عالم همین درست
صائب چرا گدای در دل نمیشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف دشواریهای عشق و تلاشهای انسانی برای رسیدن به مقاصد و آرزوها میپردازد. هر مسیری نیاز به اراده و دلسپاری دارد و بدون انگیزه، رسیدن به اهداف ممکن نیست. عشق باید به طور عمیق و با جان و دل تجربه شود تا به نتیجهای رضایتبخش منجر گردد. شاعر همچنین بر این نکته تأکید میکند که برخی از زیباییها و احساسات در پس پرده باقی میمانند و برای دستیابی به آنها باید بکوشیم. در نهایت، این شعر بیانگر ناامیدیها و چالشهایی است که در مسیر عشق و زندگی وجود دارد و نشان میدهد که اگرچه انسانها تلاش میکنند، ولی رسیدن به ایدهآلها همیشه ممکن نیست.
هوش مصنوعی: هر مسافری به هر مقصدی نمیرسد و این مسیر بدون کشش و انگیزه قلبی، به جایی نمیانجامد.
هوش مصنوعی: زنجیر امواج نمیتواند مانع اشتیاق و حرارت احساسات شود، مجنون ما هرگز به دلیلی منطقی و عاقلانه تبدیل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، زیبایی و لطافت چهرهها به وضوح نشاندهنده خجالت و شرمندگی روحها خواهد بود؛ حتی خونهایی که بر دامان قاتل ریخته شده، نمیتواند زیبایی و جذابیت او را تحتالشعاع قرار دهد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره دارد که نمیتوان با وجود مشکلات و موانع، بر دشواریها فائق آمد. حتی اگر تلاشی نیز صورت گیرد، نتیجه مطلوب به دست نخواهد آمد و دل انسان نمیتواند از غم و رنج رهایی یابد. این بیان به صورت نمادین به ناتوانی در تغییر سرنوشت و شرایط اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در عشق باید مثل سرو و صنوبر ثابت و استوار باشی؛ زیرا دل دادن و دلخواهی کار سختی است و با یک دل نمیتوان آن را انجام داد.
هوش مصنوعی: از لبانی شیرین تو، لذتی به دست آمد که برای دل من رضایتبخش است، اما این لذت به آسانی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: ابرهای کمپشت نمیتوانند نور آفتاب را پنهان کنند، همانطور که لیلی نمیتواند بهراحتی در پرده محمل پنهان شود.
هوش مصنوعی: یک ساعت است که عشق در این دنیا خود را نشان میدهد، ولی همچنان پروانهی دل نمیتواند در این جمع پرواز کند.
هوش مصنوعی: هر چقدر که یک فرد تلاش کند و به سفر برود، اگر دلش با او نباشد و از جایی که میآید جدا نشده باشد، به هیچ هدفی نمیرسد و در بیسرانجامی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: خاک از نظر خودخواهی و arrogance به این فکر است که بین باد و دریا تفاوتی وجود دارد، ولی هر حبابی که به وجود میآید، نشاندهندهی این است که این تفاوت نمیتواند برقرار بماند.
هوش مصنوعی: انسان عارف و دانا تحت تاثیر مشکلات و چالشها قرار نمیگیرد و از حوادث نگران نمیشود، زیرا او همچون دریایی عمیق است که حتی در زمان طوفان نیز میتواند آرام و مستحکم بماند. برخلاف آبهای کمعمق که به سرعت تغییر میکنند و ناپایدارند، او ثابت و پایدار است.
هوش مصنوعی: دستهایی که از دو طرف پاک نشدهاند، مانند موجی که در گردن دریا برای روی هم جمع شدن نمیتواند بماند.
هوش مصنوعی: خال سفیدی که از دوربین ما دیده میشود، بدون استفاده از سرمه یا آرایش، نمیتواند سیاهیهای زندگی را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: چرا وقتی که مکان پرستش و درخواست نیازها همینجاست، دل گدا نمیشود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل رفت و آرزوی تو از دل نمیشود
دل پاره گشت و درد تو زائل نمیشود
مه میشود مقابل روی تو هر شبی
یک روز با رخ تو مقابل نمیشود
رویم زر است و بر در تو خاک میکنم
[...]
یک لحظه درد عشق تو از دل نمیشود
وز دیده نقش روی تو زایل نمیشود
گویند پند ده دل شیدای خویش را
بسیار پند دادم و عاقل نمیشود
در ورطهایست کشتی صبرم به بحر عشق
[...]
تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود
کام دل از جمال تتو حاصل نمی شود
هر دل بجعد سلسله مویی قرار یافت
دیوانه ی منست که عاقل نمی شود
دست تهی اگر همه تعویذ دوستیست
[...]
ای دل مخواه کام که حاصل نمیشود
حق از برای کام تو باطل نمیشود
لذتشناس نیست که از دوست غافلست
لذت کسی شناخت که غافل نمیشود
تا جا گرفته عشق تو در سینه یک نفس
[...]
موی دماغ جاه و حشم حل نمیشود
فغفور خاکگشت و سرشکل نمیشود
ما و من هوسکدهٔ اعتبار خلق
تقریر مهملی استکه مهمل نمیشود
زبن گرد اعتبار مچین دستگاه ناز
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.