گنجور

 
فیض کاشانی

ای دل مخواه کام که حاصل نمی‌شود

حق از برای کام تو باطل نمی‌شود

لذت‌شناس نیست که از دوست غافلست

لذت کسی شناخت که غافل نمی‌شود

تا جا گرفته عشق تو در سینه یک نفس

از دل خیال روی تو زایل نمی‌شود

زنده است انکه در ره تو می‌شود شهید

مرده است آنکه بهر تو بسمل نمی‌شود

رو دل به دست آر به سعی از گداز تن

تن در گذار تا ندهی دل نمی‌شود

تن گر دهی به آنچه نوشته است در ازل

رنجی که می‌رسد به تو باطل نمی‌شود

عاقل اگر به عشق دهد دل میسر است

عاشق ولی به موعظه عاقل نمی‌شود

جاهل اگر رود ز پی علم می‌شود

عالم محقق است که جاهل نمی‌شود

ای فیض راه میکده عشق پیش گیر

دل بی‌طواف میکده کامل نمی‌شود