گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

در هر دلی که ریشه غم زعفران شود

خندان چگونه از می چون ارغوان شود

از کوه غم شود دل افگار من سبک

بار گران به کشتی من بادبان شود

دریا شود ز گریه رحمت کنار من

از چشم هر که قطره اشکی روان شود

در تیغ زهر داده امید حیات هست

بیچاره آن که زخمی تیغ زبان شود

خود را به خاکبوس هدف بی نفس رسان

زان پیشتر که قد چو تیرت کمان شود

تا هست در رکاب ترا پای اقتدار

فرصت مده به نفس که مطلق عنان شود

از گرد سرمه آب ندارد در او صدا

گویا کسی به خاک صفاهان چسان شود

چون غنچه می شود نفس بلبلان گره

صائب اگر خموش درین گلستان شود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode