در هر دلی که ریشه غم زعفران شود
خندان چگونه از می چون ارغوان شود
از کوه غم شود دل افگار من سبک
بار گران به کشتی من بادبان شود
دریا شود ز گریه رحمت کنار من
از چشم هر که قطره اشکی روان شود
در تیغ زهر داده امید حیات هست
بیچاره آن که زخمی تیغ زبان شود
خود را به خاکبوس هدف بی نفس رسان
زان پیشتر که قد چو تیرت کمان شود
تا هست در رکاب ترا پای اقتدار
فرصت مده به نفس که مطلق عنان شود
از گرد سرمه آب ندارد در او صدا
گویا کسی به خاک صفاهان چسان شود
چون غنچه می شود نفس بلبلان گره
صائب اگر خموش درین گلستان شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود
وانها که کردهایم یکایک عیان شود
یارب به فضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود
بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال
[...]
هر زخم که خدنگ تو زیب نشان شود
چشمی دگر براه خدنگت عیان شود
یارم بخشم رفته اگر عمر رفته است
چندان نمی رود که ز چشمم نهان شود
واصل ز حرف چون و چرا بسته است لب
[...]
دیگر بهار شد که هوا گلفشان شود
دامن ز خون دیده پر از ارغوان شود
صد برگ شد ز فیض هوا هر گل زمین
سیر چمن نصیب همه دوستان شود!
چون سبزه، پاشکسته ی این باغ دلکشیم
[...]
چون خونم از دو دیده گریان روان شود
مژگان ز اشک شاخ گل ارغوان شود
روشن کند چراغ رخش نور آفتاب
روشن چو شمع محفل روحانیان شود
سربرنگیرم از ره کنعان به راه تو
[...]
روزی که آن پری ز نظرها نهان شود
شور جنون ز یکیک مردم عیان شود
عاشق رخت ببیند و نقد روان دهد
بیند بهشت خویش و روان زین جهان شود
بیش از اجل عجول به مرگ عاشقست از آنک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.