کجا مرا می گلگون دماغ تازه کند
که تخم سوخته را ابر داغ تازه کن
کجاست سوختگان را دماغ خودسازی
به ناخن دگران لاله داغ تازه کند
درین بهار که صد جامه خار گردانید
نشد که جامه خودسروباغ تازه کند
دماغ سافی ما می خورد ز جیحون آب
مگر به خون جگر، دل دماغ تازه کند
ز خط سیه نشودروز آتشین رویی
که داغ کهنه ما را به داغ تازه کند
دلی که داغ نهان نیست مجلس افروزش
دماغ خود به کدامین ایاغ تازه کند
ز داغ سینه من آب وتاب دیگر یافت
که تازه رویی گل جان باغ تازه کند
درین صحیفه من آن خامه سیه روزم
که مغز خشک به دودچراغ تازه کند
دمی که صائب ازوبوی صدق می آید
چوباد صبح جهان را دماغ تازه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
شبی چو روز فراق بتان سیاه و دراز
درازتر ز امید و سیاه تر ز نیاز
ز دور چرخ فرو ایستاده چنبر چرخ
شبم چو چنبر بسته در آخرش آغاز
برآمده ز صحیفه فلک چو شب انجم
[...]
گرفت مشرق و مغرب سوار آتش و آب
ربود حرص امارت قرار آتش و آب
همی شکنجد باد و همی شکافد خاک
به جنبش اندر دود و بخار آتش و آب
به خشگ و تر به جهان دربگشت ناظر عقل
[...]
خری سبوی سرو روده گوش و خم پهلو
کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو
چو آمد آید با او سبوی و روده و خم
چو شد کماسه رود با وی و تگا و کدو
خری سرش ز خری چون کدوی بیدانه
[...]
زهی بمشرق و مغرب رسیده انعامت
شکوه خطبه وسکه زحشمت نامت
زتست نصرت اسلام از آن فلک خواند است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
بزرگ سایه یزدان و آفتاب ملوک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.