دل رمیده ما شکوه از وطن دارد
عقیق ما دل پرخونی از یمن دارد
یکی است آمدن و رفتن سبکروحان
شکوفه جامه احرام از کفن دارد
چو غنچه هرکه به وحدت سرای دل ره برد
حضور گوشه خلوت در انجمن دارد
دلی که سوخته آن لب چو شکر شد
چو طوطیان ز پر و بال خود چمن دارد
سهیل اگر چه کند سیر لاابالی وار
به هر طرف که رود چشم بر یمن دارد
دلی خزینه گوهر شود که چون دریا
هزار مهر ز گرداب بر دهن دارد
ز نافه باد صبا نامه های سربسته
ز هر غزال به آن زلف پرشکن دارد
چه سرمه ها به سخن چین دهد، نظربازی
که راه حرف به آن چشم خوش سخن دارد
ز ناله ای که کند خامه می توان دانست
که کوه درد به دل صاحب سخن دارد
ز یوسفی که ترا در دل است بیخبری
وگرنه هر نفسی بوی پیرهن دارد
چنان ز بوی تو گردید عام بیهوشی
که شبنم آینه پیش رخ چمن دارد
کسی که گوشه گرفته است از جهان صائب
خبر ز چاشنی کنج آن دهن دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و رنج دلهای ناتوان از وطن اشاره دارد. شاعر از درد و غم اختلال در ارتباط با وطن صحبت میکند و به زیبایی و شیرینی عشق و دوستداشتن اشاره میکند. او به وحدت و ارتباطات معنوی اشاره دارد و بر اهمیت پیوند با دل و احساسات اشاره میکند. دردهای درونی و عشق نهفته در دل توصیفشده است و شاعر با نغمههای طبیعی و زیباییهای عالم به بیان گرداب عشق و احساسات انسانی میپردازد. در نهایت، شاعر در پی جستوجوی معنای عمیقتری از زندگی و عشق است و میخواهد به حقیقتی پنهان دست یابد.
هوش مصنوعی: دل ما که از عشق دور شده، از وطن شکایت دارد و گوهر دلمان، که پر از غم و درد است، از یمن و سرزمینهای دیگر خبر میدهد.
هوش مصنوعی: یک نفر آمده و میرود، روحهای سبکبال مانند شکوفهها هستند که لباس احرامشان به جای کفن است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به دل و اندیشهی واحدی دست پیدا کند، مانند غنچهای میماند که در تنهایی خود میدرخشد و در عین حال در جمع نیز حضوری خاص دارد.
هوش مصنوعی: دل کسی که سوخته است، مانند لبانی شیرین و شکرین میشود. همچنانکه طوطیان با پر و بال خود، به باغ و چمن میپردازند و از زیباییهای آن بهرهمند میشوند.
هوش مصنوعی: سهیل، هرچند به گونهای بیخیال و رندانه در حال حرکت است، ولی همچنان چشمانش به سمت یمن دوخته شده است.
هوش مصنوعی: دل مانند خزانهای میشود که پر از جواهرات است، زیرا مانند دریا هزاران مهر و عشق را در خود دارد و این احساسات از عمق وجودش زبانه میکشد.
هوش مصنوعی: باد صبا مانند یک فرستنده است که نامههایی را از هر غزال به آن گیسوی چادر پیچ و پرشکن میفرستد.
هوش مصنوعی: کسی که به زیبایی و جذابیت چشمها توجه دارد، میتواند با کلامش دلها را شاد کند و سخنانی دلنشین بگوید.
هوش مصنوعی: از نالهای که قلم به تصویر میکشد، میتوان فهمید که دل سخنگوی پراز درد و غم است.
هوش مصنوعی: تو از محبت یوسف در درون خود بیخبر هستی، وگرنه هر لحظه بویی از پیراهن او را استشمام میکردی.
هوش مصنوعی: بوی تو چنان سحرآمیز است که همه را مجذوب خودش میکند، مثل این که شبنم بر روی آینه، قبل از طلوع صبح، زیبایی چمن را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: کسی که از دنیا کنارهگیری کرده و در انزوا زندگی میکند، از طعم و خوشیهای آن محیط خصوصی خود با خبر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم شکست بدان زلفهای پرشکنش
که زیر هر خم زلفش صد انجمن دارد
هزار جان گرامی فدای یک نفسش
که رهگذر نفسش زان لب و دهن دارد
گرفتم از لب لعلش حکایتی گویم
[...]
به گوشه چشم سیاهت نگه به من دارد
سیاه مست ندانم دگر چه فن دارد!
به هدیه جان دهم از بهر بوسهای و هنو
درین معامله لعل لبت سخن دارد
تویی که جای به یک دل نمیکنی ورنه
[...]
نگاه خونی و مژگان تیغزن دارد
شهید او که چه ترکان صف شکن دارد
چنان شکار وفا گشته چشم غمازش
که سوی هر که نگه می کند به من دارد
به راز دار محبت چه احتیاج قسم
[...]
نه هرکه درد دیار و غم وطن دارد
به راستی خیر از درد و داغ من دارد
ز روزگار خرابم کسی شود آگاه
که خار در جگر و قفل بر دهن دارد
بهحقشامغریبان نگاهدار ای زلف
[...]
دلم نظر سوی آن زلف پرشکن دارد
بلی غریب نظر جانب وطن دارد
بتی که نیست مرا غیر او دگر یاری
هزار عاشق دیگر به غیر من دارد
ز خاک بهر چه با داغ سر زند لاله
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.