گنجور

 
صائب تبریزی

نغمه عشق به گوش من دیوانه زدند

این چه اکسیر بهارست بر این دانه زدند

کعبه چون جامه غیرت نکند بر تن چاک؟

رقم حسن خداداد به بتخانه زدند

پیشتر زان که کند لاله به خون چشم سیاه

چشم را پنجه خونین به در خانه زدند

دل سودازده از آب و گل عالم نیست

اشک شمع است به خاکستر پروانه زدند

حلقه در گوش سخن باش که از سین سخن

به سر زلف گرهگیر عدم شانه زدند

عوض گنج گهر، نقد دل درویشان

خواب امنی است که در گوشه ویرانه زدند

شهد فردوس کجا، چاشنی وصل کجا؟

راه اطفال به شیرینی افسانه زدند

صفحه ای را که سویداست بر او نقطه سهو

ساده لوحان رقم کعبه و بتخانه زدند

چشم بیدار ازان قوم طلب کن صائب

که سر زلف سخن را دل شب شانه زدند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
ناصر بخارایی

دوش مرغان چمن نعرهٔ مستانه زدند

آتشی در دل شوریدهٔ دیوانه زدند

زاهدان خیمهٔ عشرت سوی میخانه زدند

خیز کز باد صبا زلف سمن شانه زدند

حافظ

دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند

گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند

ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت

با منِ راه‌نشین بادهٔ مستانه زدند

آسمان بارِ امانت نتوانست کشید

[...]

قاسم انوار

عاشقان را چو صلا جانب می خانه زدند

آتشی بود که اندر دل دیوانه زدند

در تمنای تو عشاق ز پای افتاده

مست گشتند و ز مستی کف مستانه زدند

عکس ساقی چو درین باده صافی افتاد

[...]

جامی

صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند

بوسه بر یاد لبت بر لب پیمانه زدند

زاهدان سبحه به کف عازم آن بزم شدند

رقم نقل چو بر سبحه صد دانه زدند

صوفیان را دهن از ورد سحر بربستند

[...]

امیرعلیشیر نوایی

صبح رندان صبوحی در میخانه زدند

در خرابات مغان ساغر مستانه زدند

می رنگین به خم عشق که بد مالامال

دوره کرده قدح و جام به پیمانه زدند

رازهایی که شنیدن نتوانست ملک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه