گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

پادشاهی نه به سیم و زر و گوهر باشد

هر که را سد رمق هست سکندر باشد

هرکه چون بحر به تلخی گذراند ایام

ظاهر و باطن او عنبر و گوهر باشد

حرف سامان مزن ای خواجه که در کشور عشق

هرکه آهش به جگر نیست توانگر باشد

هیچ دردی بتر از عافیت دایم نیست

تلخی تازه به از قند مکرر باشد

زندگی بی جگر سوخته ظلم است، ارنه

جام تبخاله ما بر لب کوثر باشد

نی محال است که از بند خلاصی یابد

تا دلش در گرو صحبت شکر باشد

به ادب با همه سر کن که دل شاه و گدا

در ترازوی مکافات برابر باشد

مست نازی که دل وحشی ما کرده شکار

شاهبازش می چون خون کبوتر باشد

پیش جمعی که ز منت دلشان سوخته است

تشنه لب مردن از اقبال سکندر باشد

صبر بر سوز دل و تشنه لبی کن صائب

که چو دل آب شود چشمه کوثر باشد

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

ای بزرگی که بر علم تو ظاهر باشد

هر چه مدفون زوایای سرایر باشد

هر زمان کلک تو چون آب فرو می خواند

هر چه بر صفحة اسرار ضمایر باشد

گام بر تارک خورشید گزارد ز شرف

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
صائب تبریزی

قبله زن صفتان آینه زر باشد

مرد را آینه زندان سکندر باشد

از خموشی دهن غنچه پر از زر باشد

صدف از بسته لبی مخزن گوهر باشد

در سپرداری سیمین بدنان آفتهاست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد

در چمن غنچه گل را سخن از زر باشد

هر که دارد لب خاموش توانگر باشد

دهن غنچه همه عمر پر از زر باشد

روز و شب در نظر زنده دلان یکرنگ است

[...]

جویای تبریزی

خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد

آبرو شمع نهانخانه گوهر باشد

صبح از صدق صفا فیض جهانگیری یافت

هر که دل را کند آیینه سکندر باشد

اینقدر خاک تمنا چه فشانی بر دل؟

[...]

فروغی بسطامی

هر که در عشق چو من عاجز مضطر باشد

جای رحم است بر او گر همه کافر باشد

قاتلی خون مرا ریخت که مقتولش را

باز بر سر هوس ضربت دیگر باشد

گر صبا دم زند از مشک ختن عین خطاست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه