قبله زن صفتان آینه زر باشد
مرد را آینه زندان سکندر باشد
از خموشی دهن غنچه پر از زر باشد
صدف از بسته لبی مخزن گوهر باشد
در سپرداری سیمین بدنان آفتهاست
که گریبان صدف چاک ز گوهر باشد
باطن و ظاهر خود هر که کند صاف چو بحر
ظاهر و باطن او عنبر و گوهر باشد
در خطرگاه جهان صید سلامت جو را
جوشنی بهتر ازان نیست که لاغر باشد
بی نیازند ز دنیای دنی ناموران
سکه را روی محال است که در زر باشد
دشمن خانگی از خصم برونی بترست
بیشتر شکوه یوسف ز برادر باشد
پا به دامن چو کشیدی به بهشت افتادی
دل چو شستی ز طمع چشمه کوثر باشد
ناله و آه ندارد اثری در دل عشق
تیغ آسوده ز پیچ و خم جوهر باشد
بس که ترسیده ام از صورت بی معنی خلق
ننهم پا به سرایی که مصور باشد!
در کف عشق جوانمرد، دل چاک، مرا
ذوالفقاری است که در قبضه حیدر باشد
عالم خاک بود منتظم از پست و بلند
مصلحت نیست ده انگشت برابر باشد
نیست جز چشم تهی رزق حباب از دریا
باده خوب است به اندازه ساغر باشد
هر که را خوف و رجا نیست زمین گیر بود
به کجا می رسد آن مرغ که یک پر باشد؟
در قیامت که شود آب ز گرمی دل سنگ
چه خلل دارد اگر دامان ما تر باشد؟
ما به یک سجده خشکیم ز بیرون قانع
تا که را راه به آن مجلس انور باشد
نیست ممکن به فراغت نکشد همواری
بستر رشته هموار ز گوهر باشد
دیده سیر به دست آر درین عرصه که دام
از تهی چشمی با خاک برابر باشد
نیست چون شعله جواله قرارش صائب
شعله گر بستر و بالین سمندر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمثیلهای مختلفی دربارهی عشق، وجود، و انسانیت میپردازد. در این اشعار، زن با زیبایی و ارزشهایش به آینهای از زر تشبیه شده، در حالی که مرد به زندان سکندر تشبیه میشود که نماد محدودیت است. همچنین، از کنایههایی دربارهی صدق و صداقت در ظاهر و باطن یاد میشود و به این نکته اشاره دارد که اگر فردی باطن و ظاهری صاف داشته باشد، مانند دریا پاک و ارزشمند خواهد بود.
در شعر به تضادهای انسانی نیز اشاره میشود، مانند ترس از دشمنی خانگی نسبت به دشمنی بیرونی. عشق و عشقورزی به عنوان یک موجودیت ارزشمند توصیف میشود، و بر این نکته تأکید میشود که برای رسیدن به حقیقت و خوشبختی، نباید به ظاهر بیمعنی اطراف توجه کرد.
در نهایت، شاعر از انسان میخواهد که در جستجوی عشق و حقیقت، از وابستگیهای دنیوی آزاد باشد و به عمق وجود خود نظر کند. در کل، این اشعار به مفهوم عمیق عشق و حقیقت و جستجوی معنای زندگی پرداخته و انسان را به تفکر و تأمل دعوت میکند.
هوش مصنوعی: زنان زیبا همچون آینهای از زر و طلا هستند که زیبایی و جذابیت را به نمایش میگذارند، در حالی که مردان ممکن است به زندانی شبیه شوند که یادآور سکندر است، یعنی در محدودیت و سختی به سر میبرند.
هوش مصنوعی: اگر غنچه خاموش بماند، دهانش پر از زیبایی و ارزش خواهد بود. همچنین، صدفی که بسته است میتواند جایگاهی برای گوهری گرانبها باشد.
هوش مصنوعی: آسیبهای زیادی در زیبایی و ظرافت وجود دارد، مانند اینکه اگر صدفی که مروارید در آن است، آسیب ببیند، خود گوهر نیز تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: هر کسی که درون و بیرون خود را بهخوبی هماهنگ کند و پاک نماید، همانند دریای زلال است و جوانههای خوب و ارزشمندی در وجودش وجود دارد.
هوش مصنوعی: در دنیای پرخطر، برای به دست آوردن سلامتی، بهترین گزینه این نیست که تنها به دنبال ظاهری لاغر و ضعیف باشی.
هوش مصنوعی: افرادی که از دنیا و لذتهای آن بینیازند، هرگز نمیگذارند نام و شهرت بر سکه و ثروت آنان تأثیر بگذارد. بنابراین، بدست آوردن ثروت واقعی و اعتبار در زندگی، به سادگی امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: دشمن داخلی از دشمن خارجی بیشتر ترسناک است، مانند این که شکایت یوسف از برادرش شدیدتر است.
هوش مصنوعی: زمانی که قدم به دامن بهشت بگذاری و دل خود را از آرزوهای دنیوی پاک کنی، به زندگی ای شاداب و پر از نعمت نزدیک میشوی.
هوش مصنوعی: ناله و گریه در دل عشق تاثیری ندارد، چون عشق مانند تیغی است که از پیچ و خمهای زندگی به راحتی عبور میکند و صیقل یافته است.
هوش مصنوعی: چنان از بیمعنی بودن افراد میترسم که به جایی که تصویر و معنا باشد، پا نمیگذارم!
هوش مصنوعی: در دستان عشق و فداکاری، دلم شکسته است و سلاحی در اختیار دارم که مختص بزرگمرد حیدر، یعنی علی، است.
هوش مصنوعی: جهان مادی شامل نقاط بالا و پایین است و بهطور طبیعی منظم است. بنابراین، مناسب نیست که همه چیز به یک اندازه و یک شکل باشد.
هوش مصنوعی: تنها چیزی که وجود دارد، چشمهایی خالی است که به دنبال رزق و روزی میگردند؛ نوشیدنی خوشمزهای که از دریا به دست میآید، در حد اندازهای مناسب در لیوان خوب است.
هوش مصنوعی: هر کس که نه از ترس الهی و نه از امید به رحمت او بهرهمند باشد، در حقیقت متوقف و در جا میماند. چه حاصلی دارد پرندهای که تنها یک پر دارد و نمیتواند پرواز کند؟
هوش مصنوعی: در روز قیامت که دلهای سنگی از شدت گرما آب میشوند، چه اشکالی دارد اگر دامان ما خیس باشد؟
هوش مصنوعی: ما به خاطر یک سجده خشک و بیروح، از دنیا راضی و قانع شدهایم، تا ببینیم چه کسی میتواند به آن مجلس مقدس راه پیدا کند.
هوش مصنوعی: تسهیل و آرامش در زندگی ممکن نیست، مگر اینکه راهی هموار و صاف وجود داشته باشد که از چیزهای باارزش و گرانبها ساخته شده باشد.
هوش مصنوعی: در این دنیا، دقت کن که چشم تو با نگاه به زمین و خاک، میتواند به بهترین شکل درک کند و در واقع، اگر برای دیدن نگاه کنی، حتی از نگاه خالی نیز میتوان بهرهبرداری کرد.
هوش مصنوعی: هیچ چیزی مانند شعله جواله آرامش ندارد، حتی اگر بستر و تشک آن از پوست سمندر باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بزرگی که بر علم تو ظاهر باشد
هر چه مدفون زوایای سرایر باشد
هر زمان کلک تو چون آب فرو می خواند
هر چه بر صفحة اسرار ضمایر باشد
گام بر تارک خورشید گزارد ز شرف
[...]
چشم ناقص گهران بر زر و زیور باشد
زینت ساده دلان پاکی گوهر باشد
پرده چشم خدابین نشود خودبینی
مرد را آینه زندان سکندر باشد
خود حسابان نگذارند به فردا کاری
[...]
میل خوبان ز اسیران به توانگر باشد
در چمن غنچه گل را سخن از زر باشد
هر که دارد لب خاموش توانگر باشد
دهن غنچه همه عمر پر از زر باشد
روز و شب در نظر زنده دلان یکرنگ است
[...]
خلعت بی طمعی زیب هنرور باشد
آبرو شمع نهانخانه گوهر باشد
صبح از صدق صفا فیض جهانگیری یافت
هر که دل را کند آیینه سکندر باشد
اینقدر خاک تمنا چه فشانی بر دل؟
[...]
هر که در عشق چو من عاجز مضطر باشد
جای رحم است بر او گر همه کافر باشد
قاتلی خون مرا ریخت که مقتولش را
باز بر سر هوس ضربت دیگر باشد
گر صبا دم زند از مشک ختن عین خطاست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.