گنجور

 
صائب تبریزی

در چمن جلوه‌گر آن قامت رعنا می‌کرد

ناله فاخته را سرو دو بالا می‌کرد

گر نمی‌بود تماشای غزالان مانع

گرد ما را که درین بادیه پیدا می‌کرد؟

در نظر داشت تماشای خط سبز ترا

خال روزی که در آن کنج دهان جا می‌کرد

دل به سررشته عیش دو جهان می‌پیوست

سر اگر در سر آن زلف چلیپا می‌کرد

پیرهن چاک برون آمده بودی امروز

تا دگر چشم که را بوی تو بینا می‌کرد؟

هر سر خار مرا نشتر الماسی بود

تا سپرداری من آبله پا می‌کرد

تیغ عریان ترا دید و ورق برگرداند

آن که دایم ز خدا عمر تمنا می‌کرد

گر نمی‌شد دل بی‌تاب من از غیرت آب

خشکی شانه چه با زلف چلیپا می‌کرد

داشت تا گوهر من در دل این دریا جای

ساحل از آب گهر جلوه دریا می‌کرد

صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت

دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عبید زاکانی

دوش عقلم هوس وصل تو شیدا می‌کرد

دلم آتشکده و دیده چو دریا می‌کرد

نقش رخسار تو پیرامن چشمم می‌گشت

صبر و هوش من دل‌سوخته یغما می‌کرد

شعلهٔ شوق تو هر لحظه درونم می‌سوخت

[...]

حافظ

سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد

وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد

گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است

طلب از گمشدگانِ لبِ دریا می‌کرد

مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش

[...]

جامی

دوش در حلقه زلف تو دلم جا می‌کرد

هردم از هر شکن آن گرهی وامی‌کرد

هر گره را که از آن حلقه گشادی می‌داد

پرتو دیگر از آن روی تماشا می‌کرد

چشمش از نور جمال تو جلایی می‌یافت

[...]

امیرعلیشیر نوایی

دل اگر میل سوی ساغر صهبا می‌کرد

بهر عکس رخ آن ساقی زیبا می‌کرد

آن چه روی است که چون عکس به می می‌انداخت

عکس خورشید در آب خضر افشا می‌کرد

همچو می مست و چو آن عکس همی‌شد بی‌خود

[...]

صائب تبریزی

آن که منع من مخمور ز صهبا می‌کرد

لب میگون ترا کاش تماشا می‌کرد

عشق در کف ز دل سوخته خاکستر داشت

حسن آن روز که آیینه مصفا می‌کرد

دل پرخونم اگر آبله بیرون می‌داد

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه