در چمن جلوهگر آن قامت رعنا میکرد
ناله فاخته را سرو دو بالا میکرد
گر نمیبود تماشای غزالان مانع
گرد ما را که درین بادیه پیدا میکرد؟
در نظر داشت تماشای خط سبز ترا
خال روزی که در آن کنج دهان جا میکرد
دل به سررشته عیش دو جهان میپیوست
سر اگر در سر آن زلف چلیپا میکرد
پیرهن چاک برون آمده بودی امروز
تا دگر چشم که را بوی تو بینا میکرد؟
هر سر خار مرا نشتر الماسی بود
تا سپرداری من آبله پا میکرد
تیغ عریان ترا دید و ورق برگرداند
آن که دایم ز خدا عمر تمنا میکرد
گر نمیشد دل بیتاب من از غیرت آب
خشکی شانه چه با زلف چلیپا میکرد
داشت تا گوهر من در دل این دریا جای
ساحل از آب گهر جلوه دریا میکرد
صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا میکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات عمیق عشق و زیبایی را به تصویر میکشد. شاعر از زیبایی و جذابیت معشوقهاش در میان چمنها صحبت میکند و نالهای به عنوان نماد عشق و دوری از او را میآورد. او به تماشای غزالان میپردازد و به خطوط سبز معشوق توجه میکند. در این شعر، اشاره به عشق و تعلق خاطر، همچنین به زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق، و اینکه چگونه این زیباییها قلب شاعر را تحت تأثیر قرار میدهد، مشاهده میشود. شاعر همچنین به تسلیم شدن در برابر این عشق و زیباییها و تاثیر عمیق آن بر زندگیاش اشاره میکند. در نهایت، او به یاد سخنان حافظ اشاره میکند و دیگران را به عشق ورزیدن و عمل کردن به مانند عیسی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: در باغ، آن اندام زیبا خود را نشان میداد و صدای نالهی فاخته را مانند سرخی سرو به اوج میرساند.
هوش مصنوعی: اگر تماشای غزالان برای ما مانع نمیشد، در این راه بیابانی بهتر میتوانستیم خود را پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: در نظر داشتم که وقتی به خط سبز تو نگاه میکنم، روزی را به یاد بیاورم که در آن، لبهای تو به قدری زیبا بودند که نمیتوانستم از تماشایشان دست بردارم.
هوش مصنوعی: دل به خوشیها و لذتهای زندگی در دو جهان ارتباط برقرار میکرد، اگر تنها آن زلف زیبا همچون صلیب، در سر او میتابید.
هوش مصنوعی: امروز با پیراهنی پاره و شکافته بیرون آمدهای تا ببینی که چه کسی دیگر میتواند بوی تو را احساس کند؟
هوش مصنوعی: هر خاری که بر بدنم مینشیند، مانند یک تیغ الماس است، تا جایی که نگهداریام از آن آسیب میزند و پایم به آبلۀ درد دچار میشود.
هوش مصنوعی: کسی که همیشه از خداوند عمر و زندگی طولانی میخواست، ناگهان با حقیقتی تلخ مواجه شد؛ به گونهای که تیغی که برهنه و آماده بود، توجه او را جلب کرد و او را به فکر عمیقتری وا داشت.
هوش مصنوعی: اگر دل پر از غم من به خاطر عشق و غیرت نمیلرزید، خشکی آب شانه چه تأثیری بر زلف پیچخورده چلیپا داشت؟
هوش مصنوعی: گوهر من در دل این دریا جا دارد و ساحل، به زیبایی دریا را نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: صائب به اشاره به غزلی از حافظ شیراز میگوید که دیگران نیز باید همانند عیسی مسیح عمل کنند. در اینجا او تذکر میدهد که باید اعمال نیک و انساندوستانه، مثل آنچه عیسی انجام میداد، توسط همه تکرار شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش عقلم هوس وصل تو شیدا میکرد
دلم آتشکده و دیده چو دریا میکرد
نقش رخسار تو پیرامن چشمم میگشت
صبر و هوش من دلسوخته یغما میکرد
شعلهٔ شوق تو هر لحظه درونم میسوخت
[...]
سالها دل طلبِ جامِ جم از ما میکرد
وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد
گوهری کز صدفِ کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگانِ لبِ دریا میکرد
مشکلِ خویش بَرِ پیرِ مُغان بُردم دوش
[...]
دوش در حلقه زلف تو دلم جا میکرد
هردم از هر شکن آن گرهی وامیکرد
هر گره را که از آن حلقه گشادی میداد
پرتو دیگر از آن روی تماشا میکرد
چشمش از نور جمال تو جلایی مییافت
[...]
دل اگر میل سوی ساغر صهبا میکرد
بهر عکس رخ آن ساقی زیبا میکرد
آن چه روی است که چون عکس به می میانداخت
عکس خورشید در آب خضر افشا میکرد
همچو می مست و چو آن عکس همیشد بیخود
[...]
آن که منع من مخمور ز صهبا میکرد
لب میگون ترا کاش تماشا میکرد
عشق در کف ز دل سوخته خاکستر داشت
حسن آن روز که آیینه مصفا میکرد
دل پرخونم اگر آبله بیرون میداد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.