راست آزرده کی از زخم زبان میگردد؟
تیر کج باعث آرام نشان میگردد
برق اگر پای درین وادی خونخوار نهد
از نفس سوختگی سنگ نشان میگردد
نفس کجرو ز نصیحت ننهد پای به راه
تیر کج راست کی از زور کمان میگردد؟
دولت سنگدلان را نبود استقرار
سیل از کوه به تعجیل روان میگردد
شمع در جامه فانوس نماند پنهان
هرچه در دل بود از جبهه عیان میگردد
در طلب باش که از گرمی صحرای طلب
پای پر آبله از دیدهوران میگردد
روزگاری است که از رهگذر ناسازی
سنگ اطفال به دیوانه گران میگردد
بس که خون میخورد از خار درین سبز چمن
زر به کف گل ز پی باد خزان میگردد
میشود حرص هم از جمع زر و سیم غنی
تشنه سیراب اگر از ریگ روان میگردد
مینمایند به انگشت چو ماه عیدش
قسمت هرکه ز گردون لب نان میگردد
گرد کلفت ز دل صاف کشان میچیند
هرکه در میکده از دُردکشان میگردد
سرخرو سر زند از خاک به محشر صائب
هرکه از جمله خونابهکشان میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترک چشم تو، که با تیر و کمان میگردد
بنشان کرده دلی، از پی آن میگردد
هر که سر گشته چوگان سر زلف تو شد
به سر کوی تو، چون گوی، بجان میگردد
آنکه پرسید نشان تو و نام تو شنید
[...]
جانم از پرتو روی چنان میگردد
که دل از آتش او آب روان میگردد
هرچه پیداست نهان میشود از دیده جان
چون بر آن دیده جمال تو عیان میگردد
هرکه از تو اثر نام و نشان مییابد
[...]
بر لبم همچو جرس خنده فغان میگردد
آب اگر میخورم از دیده روان میگردد
صافدل را نبود قید علایق عیبی
عیب دیرینه کی از آینهدان میگردد
مرد در کشور ما گونه به خون رنگ کند
[...]
آدمی پیر چو شد، حرص جوان میگردد
خواب در وقت سحرگاه گران میگردد
در نظربازی من یار نهان می گردد
از میان چون بروم یار عیان می گردد
نشئهٔ می به جوانان صفت پیر دهد
طرفه سری است کز این پیر جوان می گردد
پشت من از اثر فکر محبت شد خم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.