تماشای بتان از چشم خون بسیار میآرد
نگاه گرم آخر آه آتشبار میآرد
نیم طوطی که با آیینه باشد روی حرف من
مرا چشم سخنگو بر سر گفتار میآرد
در آن گلشن که من دست تصرف در بغل دارم
گل از شوخی شبیخون بر سر دستار میآرد
مبر ز اندازه بیرون صحبت یاران یکدل را
که صحبت چون مکرر شد ملالت بار میآرد
زمین ریگ بوم حرص سیرابی نمیداند
قناعت مرد را آبی به روی کار میآرد
به زیر گنبد دستار آخر پهن شد زاهد
تعین بر سر آدم بلا بسیار میآرد
نفس فهمیده زن تا برخوری از زندگی صائب
که خرج بیتأمل تنگدستی بار میآرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرشک لعل من حاصل گل آزار میآرد
گهر میریزم و سنگ ملامت بار میآرد
شکست از دیدهٔ بدخورد جامم این سزای او
که صحبت را ز خلوت بر سر بازار میآرد
شراب تلخ با محبوب سیماندام نوشیدن
[...]
کمال عاشقی حیرانی دیدار میآرد
چو آتش دیر میماند سمندر بار میآرد
تو درخواه از قضا چندان که فیروزی شود روزی
به بخت ار در ببندی اختر از دیوار میآرد
به هند خط جمال یار سودایی عجب دارد
[...]
بکن بیخ صبوری حسرت دیدار میآرد
چو میرد باغبان این نخل برگ و بار میآرد
کدورت میفزاید جام خاکی، حیرتی دارم
که این آیینه چون بینم بود زنگار میآرد
دلی دارم چنان بیگانه از عشرت که در گلشن
[...]
سر منصور بار آن تیغ بیزنهار میآرد
نهالی را که خون آبش بود سربار میآرد
به خورشید درخشان میرسد چون قطرهٔ شبنم
به این گلزار هرکس دیدهٔ بیدار میآرد
چونی هرکس در این وادی به صدق دل کمر بندد
[...]
گرفتم او گذاری بر سر بیمار میآرد
کجا دل طاقت حیرانی دیدار میآرد
ز راز دل حجاب عشق میبندد زبانم را
ترحم با منش هرگاه در گفتار میآرد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.