از آن از سیر صحرا خاطرم خشنود میگردد
که داغم از سواد شهر مُشکاندود میگردد
ز ما اندیشه دارد خصم بیحاصل، نمیداند
که چوب بید در آتشگه ما عود میگردد
غبار راه هرکس میشوم از پستی طالع
پی آزار من زنبور خاکآلود میگردد
گر اظهار پشیمانی کند گردون مشو ایمن
که بدعهد از پشیمانی پشیمان زود میگردد
اگر این است برق بینیازی غمزه او را
متاع کفر و ایمان سر به سر نابود میگردد
نمیدانم زیان و سود خود را، این قدر دانم
که سود من زیان است و زیانم سود میگردد
به چشم کم به داغ لاله صحرانشین منگر
که شمع ایمن اینجا در لباس دود میگردد
من از زناریان کفر نعمت نیستم صائب
به اندک التفاتی خاطرم خشنود میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هنوزت ناز گرد چشم خوابآلود میگردد
هنوز از تو شکیب عاشقان نابود میگردد
چرا دیوانگی نارد مرا در گرد کوی او؟
که در هر گوشه چندین جان ناخشنود میگردد
به صد جان بندهام آن غمزه را با آنکه میدانم
[...]
خط مشکین که بر گرد رخت چون عود میگردد
بدان ماند که در بالای آتش دود میگردد
ز تاب مهر تابان جمالت پرتوی دارد
شب این مشعل که بر ایوان دود اندود میگردد
صباگویی که از چین سر زلف تو میآید
[...]
نداری غم، دلم گر از تو ناخشنود میگردد
ز بس کز ناامیدیها تسلّی زود میگردد
چنان در جنگ داد بیوفایی داد آن بدخو
که نام آشتی نشنیده شرمآلود میگردد
به راه انتظارش هر دم از بیاعتمادیها
[...]
هوس پروانه است اما به گرد دود میگردد
نظر خوبست اما دل غبارآلود میگردد
ز کاوشهای مژگان تو پرخون دیدهای دارم
که گر شویم به آب بحر خونآلود میگردد
دلم را کرده ذوقت خوش دگر نگذارم از دستش
[...]
دلم در عاشقی با زخم زهر آلود می گردد
که از دنبال درد آوارهٔ بهبود می گردد
به مرهم کلفتی نو می شود، هر گه که می بینم
که داغ سینهٔ پروانه آتش سود می گردد
ز طالع تا قیامت برگ غم دارم ، ولی داغم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.