از آن از سیر صحرا خاطرم خشنود میگردد
که داغم از سواد شهر مُشکاندود میگردد
ز ما اندیشه دارد خصم بیحاصل، نمیداند
که چوب بید در آتشگه ما عود میگردد
غبار راه هرکس میشوم از پستی طالع
پی آزار من زنبور خاکآلود میگردد
گر اظهار پشیمانی کند گردون مشو ایمن
که بدعهد از پشیمانی پشیمان زود میگردد
اگر این است برق بینیازی غمزه او را
متاع کفر و ایمان سر به سر نابود میگردد
نمیدانم زیان و سود خود را، این قدر دانم
که سود من زیان است و زیانم سود میگردد
به چشم کم به داغ لاله صحرانشین منگر
که شمع ایمن اینجا در لباس دود میگردد
من از زناریان کفر نعمت نیستم صائب
به اندک التفاتی خاطرم خشنود میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر دربارهٔ تجربههای تلخ و شیرین زندگی میپردازد. شاعر از خوشنودی خود در میان دشت و یادآوری زخمهایش در شهر سخن میگوید. او تأکید میکند که دشمنانش نمیدانند که درد و رنج او در دل آتش جانش، چگونه تبدیل به عطری و عود میشود. شاعر به غبار راهها و مشکلات زندگی اشاره دارد و از عدم اعتماد به وعدههای روزگار میگوید، زیرا او معتقد است که حتی پشیمانی نیز میتواند به ناامیدی بدل شود. در پایان، او به این نکته اشاره میکند که در زندگیاش، گاهی سود و زیان به یکدیگر تبدیل میشوند و هرچند در دردها و رنجها ممکن است دیده نشود، اما خوشنودی او از توجهات اندک، سبب دلگرمیاش میگردد.
هوش مصنوعی: از سفر در بیابان، خاطرات خوشی برایم بهوجود میآید، زیرا دلتنگیام به خاطر زندگی در شهر پر از دود و آلودگی کاهش مییابد.
هوش مصنوعی: دشمن ما که فکر میکند به ما آسیب میزند، نمیداند که در واقع ما از سختیها قویتر و پختهتر میشویم. مانند چوب بید که در آتش تبدیل به عود و خوشبو میشود.
هوش مصنوعی: من به سبب پستی و بدی سرنوشت هر کسی، مثل غبار راه آنها میشوم و این موضوع به من آسیب میزند. مثل زنبوری که در خاک غوطهور شده و آلوده میشود.
هوش مصنوعی: اگر آسمان (یا سرنوشت) ابراز پشیمانی کند، تو نباید احساس امنیت کنی؛ زیرا کسی که به وعدهاش وفا نمیکند، به سادگی از پشیمانی خود پشیمان میشود.
هوش مصنوعی: اگر این زیبایی و جذبه او باعث بینیازی شود، تمام ارزشها و اعتقادات در برابر آن از بین میرود.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه چیز به نفع من است و چه چیز به ضرر، اما میدانم که آنچه برایم خوب به نظر میرسد، در واقع به ضررم میشود و آنچه بد به نظر میرسد، به نفع من است.
هوش مصنوعی: به چشم کم به زخم لالههای بیابانی من ننگر، زیرا شمعی که در اینجا وجود دارد، در پوشش دود در حال گردش است.
هوش مصنوعی: من از کفر و نافرمانی زناریان ناراحت نیستم؛ زیرا با کمترین توجه و لطفی، دلخوش و شاد میشوم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هنوزت ناز گرد چشم خوابآلود میگردد
هنوز از تو شکیب عاشقان نابود میگردد
چرا دیوانگی نارد مرا در گرد کوی او؟
که در هر گوشه چندین جان ناخشنود میگردد
به صد جان بندهام آن غمزه را با آنکه میدانم
[...]
خط مشکین که بر گرد رخت چون عود میگردد
بدان ماند که در بالای آتش دود میگردد
ز تاب مهر تابان جمالت پرتوی دارد
شب این مشعل که بر ایوان دود اندود میگردد
صباگویی که از چین سر زلف تو میآید
[...]
نداری غم، دلم گر از تو ناخشنود میگردد
ز بس کز ناامیدیها تسلّی زود میگردد
چنان در جنگ داد بیوفایی داد آن بدخو
که نام آشتی نشنیده شرمآلود میگردد
به راه انتظارش هر دم از بیاعتمادیها
[...]
هوس پروانه است اما به گرد دود میگردد
نظر خوبست اما دل غبارآلود میگردد
ز کاوشهای مژگان تو پرخون دیدهای دارم
که گر شویم به آب بحر خونآلود میگردد
دلم را کرده ذوقت خوش دگر نگذارم از دستش
[...]
دلم در عاشقی با زخم زهر آلود می گردد
که از دنبال درد آوارهٔ بهبود می گردد
به مرهم کلفتی نو می شود، هر گه که می بینم
که داغ سینهٔ پروانه آتش سود می گردد
ز طالع تا قیامت برگ غم دارم ، ولی داغم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.