گنجور

 
صائب تبریزی

گر ز ریحان خواب بیدردان به سامان می شود

خواب من آشفته زان خط چو ریحان می شود؟

از اطاعت عاقبت محمود می گردد ایاز

قامت خم خاتم دست سلیمان می شود

حسن چون بی شرم شد زنهار گرد او مگرد

بوی خون می آید از تیغی که عریان می شود

پرده داری می کند از سوختن پروانه را

شمع اگر در جامه فانوس پنهان می شود

در زمین پاک ریزد دانه دهقان امید

سینه بی آرزو آخر گلستان می شود

نیست چون گرداب بهردانه گردیدن مرا

آسیای من به آب خشک گردان می شود

سرو از شرم قدت در دود آه قمریان

چون الف در مد بسم الله پنهان می شود

از دل بی مدعا صائب فلک داغ من است

تخم چون سوزد غنی از ابر احسان می شود

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

زلف گرد آور که بازم دل پریشان می‌شود

روی پنهان کن که بازم دیده حیران می‌شود

عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر

تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان می‌شود!

تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان

[...]

محتشم کاشانی

حسن را گر ناز او کالای دکان می‌شود

زود نرخ جان درین بازار ارزان می‌شود

طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت

جبرئیل از پرتوش آلوده دامان می‌شود

صبر بی‌حاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست

[...]

کلیم

خاک غربت در مذاقم آب حیوان می‌شود

صبح روشن خاطر از شام غریبان می‌شود

گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس

لایق یاد ار نباشد خرج نسیان می‌شود

دیده ام تا سرکشی‌هایی خطت، در حیرتم

[...]

صائب تبریزی

هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود

خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود

لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق

ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود

از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن

[...]

مشاهدهٔ ۹ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می‌شود

گر کنم دور آستین از دیده، طوفان می‌شود

پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن

مژده ده پروانه را کامشب چراغان می‌شود

تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه