گر ز ریحان خواب بیدردان به سامان می شود
خواب من آشفته زان خط چو ریحان می شود؟
از اطاعت عاقبت محمود می گردد ایاز
قامت خم خاتم دست سلیمان می شود
حسن چون بی شرم شد زنهار گرد او مگرد
بوی خون می آید از تیغی که عریان می شود
پرده داری می کند از سوختن پروانه را
شمع اگر در جامه فانوس پنهان می شود
در زمین پاک ریزد دانه دهقان امید
سینه بی آرزو آخر گلستان می شود
نیست چون گرداب بهردانه گردیدن مرا
آسیای من به آب خشک گردان می شود
سرو از شرم قدت در دود آه قمریان
چون الف در مد بسم الله پنهان می شود
از دل بی مدعا صائب فلک داغ من است
تخم چون سوزد غنی از ابر احسان می شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تفکرات مختلف شاعر درباره زندگی، درد، عشق و امید میپردازد. شاعری که خوابش آشفته است و از حکمت و قدرت الهی صحبت میکند. او به تضادهای انسانی اشاره دارد و نشان میدهد که در عین شرم، زیبایی و خطر نیز وجود دارد. همچنین به امید و تلاش کشاورز برای به بار نشستن دانهها در زمین پاک اشاره میکند. در نهایت، شعریست پر از استعاره و معانی عمیق که نشاندهنده پیچیدگیهای زندگی و عواطف انسانی است.
هوش مصنوعی: اگر خواب بیدردان با عطر ریحان درست میشود، خواب من هم که آشفته است، با آن خط شبیه ریحان میشود.
هوش مصنوعی: با پیروی و اطاعت، عاقبت آدمی به مقام و جایگاهی بلند میرسد. مانند ایاز که با خمیدگی قامت، به افتخاری بزرگ دست پیدا میکند و مانند سلیمان به گردن بند و نشانهای عظمت میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی حسن بیشرم میشود، مراقب باش که دور و بر او نگردی. بوی خون از شمشیری که در حال برهنه شدن است، به مشام میرسد.
هوش مصنوعی: اگر شمع در پوشش فانوس پنهان شود، پردهداری میکند و پروانه را از سوختن نجات میدهد.
هوش مصنوعی: کشاورز دانه را در زمین حاصلخیز میکارد و با امید و آرزو در دل، انتظار میکشد تا سرانجام آن دانه به یک گلستان زیبا تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هیچ چیز مانند گرداب نیست که آدم را بگرداند، آسیابی که من دارم وقتی به آب خشک میافتد، بیفایده میشود.
هوش مصنوعی: سرو از خجالت قامت تو در دود و بخار قمریان، مانند حرف "الف" در ابتدای کلمه "بسم الله" ناپدید میشود.
هوش مصنوعی: از دل بیادعا و بیهیاهوی من، آسمان نشانهای از درد و حسرت من را دارد. زمانی که دل به داغ میسوزد، به لطف و کرم الهی به آبی و بارش باران بدل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف گرد آور که بازم دل پریشان میشود
روی پنهان کن که بازم دیده حیران میشود
عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر
تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان میشود!
تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان
[...]
حسن را گر ناز او کالای دکان میشود
زود نرخ جان درین بازار ارزان میشود
طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت
جبرئیل از پرتوش آلوده دامان میشود
صبر بیحاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست
[...]
خاک غربت در مذاقم آب حیوان میشود
صبح روشن خاطر از شام غریبان میشود
گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس
لایق یاد ار نباشد خرج نسیان میشود
دیده ام تا سرکشیهایی خطت، در حیرتم
[...]
هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود
خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود
لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق
ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود
از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن
[...]
گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان میشود
گر کنم دور آستین از دیده، طوفان میشود
پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن
مژده ده پروانه را کامشب چراغان میشود
تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.