گنجور

 
صائب تبریزی

هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود

خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود

لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق

ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود

از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن

آخر آن چاه زنخدان چاه نسیان می شود

ریزش افزون می کند جمعیت روشندلان

خرمن مه را پریشانی نگهبان می شود

می کند اشک ندامت نامه دل را سفید

صبح از اخترفشانی پاکدامان می شود

یک دل بیدار می آرد جهانی را به وجد

شور مجنون باعث شور بیابان می شود

دولت بیدار با این تار و پود انتظام

چشم تا برهم زنی خواب پریشان می شود

من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟

پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود

تشنه چشمان را ز پیری نیست سیری از جهان

قطره در کام صدف از حرص دندان می شود

آب حیوان جای آب تلخ نتواند گرفت

تشنه دریا کجا قانع به باران می شود

در دل اهل جهان دارد شکوه کوه قاف

هر که چون عنقا ز چشم خلق پنهان می شود

در شبستانی که گردد کلک صائب شعله ریز

شمع در زیر پر پروانه پنهان می شود

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

زلف گرد آور که بازم دل پریشان می‌شود

روی پنهان کن که بازم دیده حیران می‌شود

عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر

تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان می‌شود!

تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان

[...]

محتشم کاشانی

حسن را گر ناز او کالای دکان می‌شود

زود نرخ جان درین بازار ارزان می‌شود

طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت

جبرئیل از پرتوش آلوده دامان می‌شود

صبر بی‌حاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست

[...]

کلیم

خاک غربت در مذاقم آب حیوان می‌شود

صبح روشن خاطر از شام غریبان می‌شود

گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس

لایق یاد ار نباشد خرج نسیان می‌شود

دیده ام تا سرکشی‌هایی خطت، در حیرتم

[...]

صائب تبریزی

از گلستانی که بلبل روی گردان می شود

شبنم رخسار گل اشک یتیمان می شود

نیست جان کاملان را در تن خاکی قرار

می رود آسایش ازگوهر چو غلطان می شود

نیست ممکن آب با آیینه گردد سینه صاف

[...]

مشاهدهٔ ۹ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
قدسی مشهدی

گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می‌شود

گر کنم دور آستین از دیده، طوفان می‌شود

پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن

مژده ده پروانه را کامشب چراغان می‌شود

تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه