خاک غربت در مذاقم آب حیوان میشود
صبح روشن خاطر از شام غریبان میشود
گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس
لایق یاد ار نباشد خرج نسیان میشود
دیده ام تا سرکشیهایی خطت، در حیرتم
مور هم بر همرهی ملک سلیمان میشود
میجهد ابروی موج و میپرد چشم حباب
نیست خیر ای دل دگر در دیده طوفان میشود
پشت طاقت خم گرفت از منت پیراهنم
از تنآساییست گر دیوانه عریان میشود
باغ دنیا از کجا و میوه راحت کجا
گر نهالش خشک گردد چوب دربان میشود
بخت وارون هر چه آسانست مشکل میکند
توبه را باید شکست این شیشه سندان میشود
کاروان خط نمیدانم چه بار آورده است
این قدر دانم که نرخ بوسه ارزان میشود
پای در دامن چو قفل بیکلید آوردهام
برنخیزم گر به فرقم خانه ویران میشود
غیرت همت به شرکت سر نمیآرد فرود
ما همان خاریم اگر عالم گلستان میشود
دست بر سر، سنگ بر دل، خار در پایی کلیم
میتوان دانست کار ما به سامان میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر حس غم و غربت را توصیف میکند. او میگوید که در غربت، دل انسان به مانند آب، حیاتی مییابد و صبح روشن از دلتنگی شبهای غریب سر برمیآورد. شاعر از ننگ نام خود صحبت میکند و به یادآوری و پرسش از گذشته اشاره میکند. همچنین به زیبایی خط و چهره کسی که دوستش دارد، و تلاطمهای آن میپردازد.
شاعر احساس میکند که زندگی آرامش ندارد و در باغ دنیا، نهالی که خشک میشود، به مسأله راحتی و سادگی زندگی اشاره دارد. او بر این باور است که بخت هیچگاه به آسانی نمیرسد و برای رسیدن به اهداف، گاهی باید توبه را شکست.
کاروان زندگی را به عنوان یک سفر پرچالش توصیف میکند و اشاره میکند که ارزشهای انسانی، مانند بوسه، در دنیای امروز ارزان شدهاند. شاعر در نهایت با اشاره به بیقدرتی خود، تأکید میکند که اگر همت به اتحاد نیاید، انسانها در دنیای سختی همچون خار خواهند بود. شعر به انتظارات و آرزوهای انسانها در دنیا و چالشهایی که با آن مواجه هستند پرداخته است.
هوش مصنوعی: خاک غربت که در دهانم مینشیند، به گونهای روح تازهای به من میبخشد و صبح روشنی را به همراه میآورد، اما شبها که در غم دوری به سر میبریم، ناراحتی و افسردگی از یاد غربت در دل میماند.
هوش مصنوعی: اگرچه از نام ما خجالت میکشی، اما گاهی خوب است که بپرسی؛ شاید لایق یادآوری باشد و این فراموشی بیهوده شود.
هوش مصنوعی: من دیدهام که با سرکشیهای تو، حتی مور هم در همراهی با سلیمان به حیرت میافتد.
هوش مصنوعی: ابروی موج به شدت در حال حرکت است و چشم حباب هم به سمت بالا میرود. ای دل، دیگر در چشمانت طوفان به وجود میآید.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در اثر فشار و سختی، خود را به سختی و رنج دچار کردهام؛ زیرا راحتی و آسایش به من اجازه نمیدهد که به خوبی خود را نشان دهم. اگر کسی در غایت دیوانگی و بیخبری خود را عریان نشان دهد، بیانگر این است که شرایط او به اندازهای طاقتفرساست که نمیتواند خود را بپوشاند.
هوش مصنوعی: باغ دنیا از کجا و میوههای آسایش از کجا، اگر درخت آن بیثمر شود، دیگر به عنوان چوب دربانی به کار میرود.
هوش مصنوعی: بخت ناخوش هر چیزی را سخت و دشوار میسازد، و برای رهایی از مشکلات، باید گاهی قواعد و عادتها را بشکنیم تا به آزادی و آرامش برسیم.
هوش مصنوعی: کاروانی آمده که نمیدانم چه چیزی با خود آورده، اما میدانم که به خاطر این اتفاق، بوسهها ارزانتر میشوند.
هوش مصنوعی: من چون قفلی بدون کلید در دامن زمین نشستهام و اگر برنخیزم، خانهام ویران خواهد شد.
هوش مصنوعی: همت و غیرت ما در جمع و همکاری به خوبی نشان نمیدهد. حتی اگر ما در میان بهترینها باشیم، باز هم ارزش و جایگاه ما به اندازه یک خار خواهد بود. اگرچه دنیا در بعضی موارد زیبا و دوستانه میشود، اما ما همچنان در پایینتری سطح قرار داریم.
هوش مصنوعی: با وجود همه سختیها و مشکلات، امیدواریم که در نهایت کارهایمان به خوبی پیش برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلف گرد آور که بازم دل پریشان میشود
روی پنهان کن که بازم دیده حیران میشود
عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر
تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان میشود!
تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان
[...]
حسن را گر ناز او کالای دکان میشود
زود نرخ جان درین بازار ارزان میشود
طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت
جبرئیل از پرتوش آلوده دامان میشود
صبر بیحاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست
[...]
هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود
خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود
لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق
ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود
از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن
[...]
گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان میشود
گر کنم دور آستین از دیده، طوفان میشود
پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن
مژده ده پروانه را کامشب چراغان میشود
تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر
[...]
با صبوری کارهای مشکل آسان میشود
درد چون با صبر معجون گشت، درمان میشود
میشود رحمت ز طینت چون برون کردی غرور؛
این بخار از خاک چون برخاست، باران میشود
یک سخن در هر مذاقی، میکند کار دگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.