زلف گرد آور که بازم دل پریشان میشود
روی پنهان کن که بازم دیده حیران میشود
عقل و هوش و دل خیالت برد و جانم منتظر
تا هنوز از نرگس مستت چه فرمان میشود!
تا کیم سوزی که هر صبحی دعای صبر خوان
این کسی را گوی کو را شب به پایان میشود
عاشقان را صد بلا پیش است گاه دیدنت
جز یکی راحت که باری مردن آسان میشود
زانچه من خوردم غمت، باری پشیمان نیستم
گر دلت از لطف ناکرده پشیمان میشود
از هلاکم دوستان غمناک و من خوش میشوم
کآنچه باری کام جانان من است آن میشود
چون به پایان آمد این قصه که میگویم به درد
یک حدیث و صد پیم خاطر پریشان میشود
ای که پندم میدهی پیش تو آسان است، لیک
این کسی داند که او را خانه ویران میشود
ای دل خسته، مده یادم ز مژگانش، از آنک
موی بر اندام من هر بار پیکان میشود
آنکه گفتندی که از خوبانش روزی بد رسد
اینک اینک، جان خسرو، گفت ایشان میشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر از دلتنگی و پریشانیاش صحبت میکند و به زیبایی معشوق اشاره دارد که هر بار او را میبیند، دلش بیشتر میسوزد. او از عقل و هوش خود و همچنین از بلایایی که عاشقان در فراق معشوق تحمل میکنند، سخن میگوید. در این میان، گرچه شاعر از غم عشق رنج میبرد، اما همچنان از آن پشیمان نیست و این تجربه را برای خود ارزشمند میداند. در نهایت، شاعر به قدرت تأثیر معشوق بر احساسات و افکارش اشاره کرده و درگیری درونیاش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: موهایت را به هم بچین تا دلم دوباره آشفته نشود، روی خودت را بپوشان تا چشمانم دوباره سردرگم نشود.
هوش مصنوعی: عقل و شعور من تحت تأثیر زیبایی تو قرار گرفته و دلم در انتظار است که ببینم از چشمان نازنینیات چه دستوری صادر میشود!
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید در دل سوز و گداز بگذرانی، وقتی که هر روز برای صبر دعا میکنی و به کسی میگویی که شبش به پایان میرسد؟
هوش مصنوعی: عاشقان با مشکلات زیادی روبرو هستند و تنها یک لحظه دیدن تو برایشان خوشی و آرامش به ارمغان میآورد؛ به طوری که حتی مرگ هم برایشان آسانتر میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر احساسی که از غم تو در دل دارم، هرگز پشیمان نیستم. هرچند ممکن است دلت از لطف نکردن به من به دل تنگی بیفتد.
هوش مصنوعی: دوستانم از مرگم ناراحت و غمگین هستند، اما من از این موضوع خوشحال میشوم؛ چون آنچه که برای جانانم لازم است، آن اتفاق میافتد.
هوش مصنوعی: زمانی که این داستان به پایان میرسد، با شنیدن آن، قلب و دل آدمی به درد میآید و به یاد خاطرات و احساسات مختلفی میافتد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به من نصیحت میکنی، گفتن این حرفها برای تو ساده است، اما تنها کسی که در وضعیت بدی قرار دارد، میداند چه بر او میگذرد.
هوش مصنوعی: ای دل خسته، از یاد او و نگاهش که مرا میزند، خسته نشو، چون هر بار که موهای او بر تن من میافتد، به مانند پیکانی به من احساس تیرگی و درد میدهد.
هوش مصنوعی: کسی که گفته بود روزی از خوبانش بدی به او خواهد رسید، حالا میبیند که این حرف حقیقت پیدا کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حسن را گر ناز او کالای دکان میشود
زود نرخ جان درین بازار ارزان میشود
طبع آلایش گزینی کادم بیچاره داشت
جبرئیل از پرتوش آلوده دامان میشود
صبر بیحاصل که جز عشق و مشقت هیچ نیست
[...]
خاک غربت در مذاقم آب حیوان میشود
صبح روشن خاطر از شام غریبان میشود
گرچه ننگ از نام ما داری چه شد، گاهی بپرس
لایق یاد ار نباشد خرج نسیان میشود
دیده ام تا سرکشیهایی خطت، در حیرتم
[...]
هر چه در دل نقش بندد آدمی آن می شود
خاک مجنون زود بازیگاه طفلان می شود
لاله و ریحان نگیرد جای درد و داغ عشق
ورنه بر پروانه هم آتش گلستان می شود
از مروت نیست ما لب تشنگان را سوختن
[...]
گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان میشود
گر کنم دور آستین از دیده، طوفان میشود
پنبه برخواهم گرفت از داغهای خویشتن
مژده ده پروانه را کامشب چراغان میشود
تا مباد از پیش من بر هم خورد بازار ابر
[...]
با صبوری کارهای مشکل آسان میشود
درد چون با صبر معجون گشت، درمان میشود
میشود رحمت ز طینت چون برون کردی غرور؛
این بخار از خاک چون برخاست، باران میشود
یک سخن در هر مذاقی، میکند کار دگر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.