گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

کی ز سیل گرم‌رو بر روی صحرا می‌رود؟

آنچه از مژگان تر بر چهرهٔ ما می‌رود

عشق را در کشور ما آبروی دیگرست

یوسف اینجا بر سر راه زلیخا می‌رود

بر امید وعده شب در میان زلف او

روزگاری شد که روز از کیسه ما می‌رود

رفتی و از بدگمانی‌های عشق دوربین

تا تو می‌آیی به مجلس دل به صد جا می‌رود

بیشتر ارباب دنیا زر به منعم می‌دهند

آب این بی‌حاصلان یکسر به دریا می‌رود

سرو مشرب در زمین هند بالا می‌کشد

آب می‌آید به این گلزار و صهبا می‌رود

کی نهد صائب قدم بر دیده گریان من؟

آن که از رنگ حنایش خار در پا می‌رود