گنجور

 
نظیری نیشابوری

می‌روم جایی که غم آنجا ز دل‌ها می‌رود

ناله از هرجا که می‌خیزد به آنجا می‌رود

بعد جان دادن به دنبال اجل بینم چنانک

گوییا صد یوسف از پیش زلیخا می‌رود

تحفه رضوان اگر بر کف ندارم دور نیست

تا به مرگ از طفلیم ایمان به یغما می‌رود

شاید ار دردی به محتاجان فروشد میْ‌فروش

هرکه را یک درهمست آنجا به سودا می‌رود

من نخواهم رفت اما بهر تسکین دلش

هرکجا بینید گوییدش که فردا می‌رود

بر من اندوهی هجوم آورده از هجران او

کز درش تا می‌روم دل در ته پا می‌رود

می‌روم نوعی ز کوی او که پنداری به خشم

صدکس از پیش و پسم بهر تقاضا می‌رود

گر ز لوح چهره لیلی همی آرد سبق

خاطر شوریده مجنون به صحرا می‌رود

شهر و صحرا ار «نظیری » سوخت از آه وداع

می‌رود نوعی که پنداری ز دنیا می‌رود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
خیالی بخارایی

گرچه هردم سیل اشک ما به دریا می‌رود

خوشدلم از جانب او هرچه بر ما می‌رود

گفتمش ای دیده این گوهرفشانی تا به کی

گفت می‌رانیم در ایّام او تا می‌رود

سرو قدّا بر حذر باش و خرامان کم خرام

[...]

اهلی شیرازی

جان هلاک از شوق و یار از دیه ما می‌رود

تشنه مردم چشمه حیوان به صحرا می‌رود

گرد و دین در فراقش از ملاحت سوخت سوخت

یار من یا رب سلامت باد هرجا می‌رود

در دو عالم هر کجا صیدی بود نخجیر اوست

[...]

کلیم

نه به می گرد کدورت از دل ما می‌رود

غم ازین ویرانه هم از تنگی جا می‌رود

بر میان نازکت اندیشه نتواند گذشت

راه باریکست پایش ناگه از جا می‌رود

این قدر باید به می دل‌بستگی، رشکست رشک

[...]

صائب تبریزی

صورت شیرین اگر از لوح خارا می‌رود

از دل سنگین ما نقش تمنا می‌رود

می‌دود مجنون به زور عشق بر گرد جهان

آب دارد قوت از سرچشمه هرجا می‌رود

برنمی‌آید غرور حسن با تمکین عشق

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
ابوالحسن فراهانی

ای که در هجرت شکیبایی ز دل‌ها می‌رود

هیچ می‌دانی که بی‌رویت چه بر ما می‌رود

تا صبا را در گلستان دیده‌ام آسوده‌ام

زان که در کویت ندارد ره که آن جا می‌رود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه