شوق را آتش عنان دوری منزل میکند
راهرو را منزل نزدیک کاهل میکند
همت پستی که در دامان ما آویخته است
کشتی ما را بیابان مرگ ساحل میکند
تنپرستی همچو خون مرده بند دست و پاست
رقص فارغبالی اینجا مرغ بسمل میکند
آرزوی خام گردآلود دارد سینه را
جوش بیجا آب این سرچشمه را گل میکند
از دلم هر پارهای محو است در هنگامهای
خار این وادی چه با دامان محمل میکند
میکند نیکی و در آب روان میافکند
هرکه نقد جاننثار تیغ قاتل میکند
ناوک تقدیر نی در ناخنت نشکسته است
کاوش مژگان چه میدانی چه با دل میکند
ناتوانی در طریق شوق سنگ راه نیست
جاده با افتادگی قطع منازل میکند
شیره جان میکشد چرخ از وجود خاکیان
روغن از ریگ روان این سفله حاصل میکند
اضطراب دل به جان میآورد جسم مرا
این سپند شوخ خون در چشم محفل میکند
ناتوانی بس که پیچیده است بر اعضای من
بر تنم موج هوا کار سلاسل میکند
(خنده دل را به دست ناامیدی واگذار
کاین گره را ناخن تدبیر مشکل میکند)
صائب از خاطر بشو نقش امید و بیم را
ورنه دل را این رقمها زود باطل میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تاج دین و دولت ای صدری که گرد موکبت
دیده افلاک و انجم را مکحل میکند
کلک دولتپرورت روحالامینی دیگر است
لاجرم هردم هزاران وحی منزل میکند
لفظ معنی پرورت گر آسمان داد نیست
[...]
ماه من مشک سیه در دامن گل می کند
سایبان آفتاب از شاخ سنبل می کند
گرچه از روی خرد دور تسلسل باطلست
خطّ سبزش حکم بر دور تسلسل می کند
هرگز از جام می لعلش نمی باشد خمار
[...]
باز پیک عاشقان فرّاشی گل می کند
بلبل از سودای گل فریاد و غلغل می کند
چشم صاحبدل نظر چون بر رخ گل میکند
از جمال گل قیاس حال بلبل میکند
هر کرا چون کوهکن بار غم از شیرینلبی است
لاجرم گر کوه غم باشد تحمل میکند
پاکبازان از صفا آیینهاند و مدعی
[...]
در دل من گر دمی آن ماه منزل میکند
تا رود بیرون هزاران رخنه در دل میکند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.