تشنه جانان را کجا سیراب ساغر میکند؟
ریگ در یک آب خوردن بحر را بر میکند
شمع ما تا سیلی دست حمایت خورده است
میفشاند اشک گرم و یاد صرصر میکند
شکوه را در دل مکن پنهان که این آتشعنان
بیضه فولاد را همچشم مجمر میکند
زاهدان را ترک دنیا نیست از آزادگی
سکه از بهر روایی پشت بر زر میکند
در بزرگان هیچ عیبی نیست چون نقصان حلم
سنگ کم میزان دولت را سبکسر میکند
سد راه قرب یزدان است اوج اعتبار
پشت بر محراب واعظ بهر منبر میکند
در حریم حسن گستاخ است چشم پاک بین
شبنم از دامان گل بالین و بستر میکند
بوته خاری است در چشم خداجویان بهشت
کی علاج تشنه دیدار، کوثر میکند؟
میکند آخر ز راه تنگچشمی لاغرش
رشته را فربه در اول گرچه گوهر میکند
سایه دستی به هرکس قهرمان عشق داد
بستر و بالین ز آتش چون سمندر میکند
دام و دد را چون سلیمان کرد مجنون رام خویش
چون بلند افتاد سودا کار افسر میکند
ترک دنیا کن که در بحر پر آشوب جهان
دست شستن کار بازوی شناور میکند
میفشاند بر مراد هردو عالم آستین
بینیازی هرکه را صائب توانگر میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مسائل عشق، عطش روح و سختیهای زندگی میپردازد. شاعر با بیان این که تشنه جانان را هیچ چیزی سیراب نمیکند، به عمق درد و longing اشاره دارد. او به قدرت و تأثیرات عشق و عشقورزی اشاره میکند و میگوید که در دل زاهدان واقعی، ترک دنیا ناشی از آزادی است. همچنین به اشتباهات انسانها و مشکلاتی که در راه قرب به خدا وجود دارد، اشاره میکند. شاعر تأکید میکند که در این دنیای پرآشوب، ترک دنیا و توجه به معنای عمیق زندگی میتواند انسان را به آرامش برساند و توانگر کند. به طور کلی، شاعری با زبان ارزنده و استعارههای زیبا به پیچیدگیهای عشق و زندگی پرداخته است.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که کسی که به شدت عاشق و دلبسته است، چگونه میتواند از نوشیدنیهای معمولی سیراب شود؟ مانند این است که زمانیکه ریگ در بیابان با آب دریا خورد میشود، چقدر غیرممکن و بیفایده است. درواقع، منظور این است که عشق و نیاز واقعی به چیزی فراتر از چیزهای ساده یا مادی است.
هوش مصنوعی: شمع ما تا زمانی که حمایت و پشتیبانی دریافت کرده است، اشکهای گرم میریزد و به یاد طوفانهای گذشته میافتد.
هوش مصنوعی: در دل خود ناراحتی و خشم را پنهان نکن، زیرا این آتش میتواند مانند چشمهای درون مجمر، سختی و استحکام را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: زاهدان از دنیا دست نمیکشند زیرا آزادگی را در خود دارند؛ طلا را که همان سکه است، به خاطر خوشی و زیباییاش پشت میزنند.
هوش مصنوعی: در بزرگان، هیچ نقص و عیبی وجود ندارد، زیرا کمبود صبر و حوصله در افراد متواضع باعث میشود تا آنها به خودشان و جایگاه اجتماعیشان بیاحترامی کنند.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که برخی از عوامل و موانع باعث میشوند که انسان نتواند به مقام نزدیک شدن به خداوند برسد. ظرفیت و ارزش انسان در پشت جایگاه قضاوت و موعظه قرار میگیرد و به خاطر سخنرانیهایی که دیگران انجام میدهند، ممکن است از حقیقت دور شود.
هوش مصنوعی: چشم پاک و معصوم در جایی که زیبایی وجود دارد، بیپرواست و مانند شبنم از دامن گل به آرامش و خواب میرود.
هوش مصنوعی: بوته خاری در چشم افرادی که به دنبال بهشت هستند، چه راه حلی برای درمان تشنگی آنها به دیدار کوثر وجود دارد؟
هوش مصنوعی: در نهایت، به خاطر تنگنظری، او به شکلی ناپسند و بیمیلی، از توانایی و استعدادش استفاده میکند. هرچند در ابتدا میتواند با استعداد خود درخشان و ارزشمند باشد، ولی در نتیجه تنگچشمیاش، آنچه دارد را به نفع خود ویران میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در جستجوی عشق باشد، سایهای دلسوز و حمایتگر دارد که مانند سمندر، از آتش نمیهراسد و در برابر سختیها پایدار میماند.
هوش مصنوعی: مجنون مانند سلیمان بر حیوانات و حتی موجودات وحشی تسلط پیدا کرد و آنها را آرام کرد. وقتی که به اوج و شدت دیوانگیاش رسید، کارش را با قدرت و بزرگی انجام میدهد.
هوش مصنوعی: دنیا را رها کن، زیرا در این دنیای پر از آشفتگی، تلاش برای نجات خود مانند دست شستن در دریا است که فقط به غرق شدن منجر میشود.
هوش مصنوعی: هر که از نعمت بینیازی برخوردار باشد، برآورده شدن آرزوهای دو جهان را چون آستین به دست میگیرد و به دیگران هم کمک میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر بناگوشت بلای خط که سر بر میکند
جزو جزو عاشق بیچاره ابتر میکند
سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین
آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر میکند
چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی
[...]
آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند
پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند
جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس
جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند
چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند
[...]
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
[...]
باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند
خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند
ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا
آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند
قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند
[...]
سبزه از خط غبارت خاک بر سر میکند
غنچه از لعلت قبا را چاک در بر میکند
میزند سرو روان را پنچهها بر سر چنار
تا چرا با قد تو خود را برابر میکند
میروی در باغ و هر جانب برای دیدنت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.