بر بناگوشت بلای خط که سر بر میکند
جزو جزو عاشق بیچاره ابتر میکند
سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین
آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر میکند
چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی
سر کجا در خانه تاریک ما در میکند؟
چند گویید، ای مسلمانان، که حال خود بگوی
من همیگویم، ولی از من که باور میکند؟
شوخیش بین کآشکارم مینوازد در نهان
با رقیب خویش اشارت سوی خنجر میکند
رو، برون، ای جان معزول، از درون من که عشق
شغل جان در سینه با جانان مقرر میکند
عاشقان جان و جهان بهر بتان تر کردهاند
سهل باشد آنکه خسرو دیده را تر میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به حیات و عشق میپردازد و احساسات عمیق عاشقانه را به تصویر میکشد. شاعر از بلای عشق صحبت میکند که فرد عاشق را به شدت تحت تأثیر قرار داده و به نوعی ناتوان کرده است. او به تعبیرات عاطفی از جمله زیبایی و معشوقه گویی اشاره میکند که عشقش را از درون تحت تأثیر قرار داده و در عین حال بر سختیها و تردیدهای عاشقانه اشاره میکند. در نهایت، شاعر با سوالاتی از مسلمانان به جستجوی حقیقت در عشق و وجود خود میپردازد و در تضاد عشق و واقعیت زندگی را به خوبی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که بر روی بدن و روح انسان، عشق و زیبایی خطی وجود دارد که هنگامی که ظاهر میشود، به تدریج همه جنبههای وجود یک عاشق بیچاره را ناقص و ناتمام میکند. عشق، که خود زیباست، میتواند درد و رنجی به وجود آورد که در نهایت انسان را از کمال و تمامیت دور کند.
هوش مصنوعی: اگر باد از بالای سرو عبور کند و آن را خم کند، نباید به آن توجه کنی. بلکه باید به این نکته دقت کنی که باد چگونه خاک را بر سر تو میریزد.
هوش مصنوعی: چند بار میگویی که به سراغت بیایم؟ آه که تو مانند یوسف، کجا در این خانه تاریک ما، نور میآوری و خودت را نمایان میکنی؟
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویید، ای مسلمانان، حال خود را بیان کن؟ من هم میگویم، اما کسی از من باور میکند؟
هوش مصنوعی: شوخی او را ببین که چگونه در جلوی من با شجاعت رفتار میکند و در خفا با رقیب خود به طعنه سخن میگوید و به نوعی به او هشدار میدهد.
هوش مصنوعی: ای دل عزیز، از درون من بیرون بیا، زیرا که عشق در سینهام همواره مشغول است و با معشوق قرار میگذارد.
هوش مصنوعی: عاشقان به خاطر محبوبان خود، جان و دنیا را نثار کردهاند. بنابراین، تسهیل و آسانی در این کار برای کسی که زیبایی چهرهاش را دیده، طبیعی و سهل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند
پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند
جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس
جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند
چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند
[...]
هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر میکند
سوزش اندر هر سری سودای دیگر میکند
با کمال خویشتن بینی، نمیدانم چرا؟
هر زمان آیینه را با خود برابر میکند
صورت ماهیت رویش نمیبیند کسی
[...]
باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند
خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند
ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا
آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند
قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند
[...]
سبزه از خط غبارت خاک بر سر میکند
غنچه از لعلت قبا را چاک در بر میکند
میزند سرو روان را پنچهها بر سر چنار
تا چرا با قد تو خود را برابر میکند
میروی در باغ و هر جانب برای دیدنت
[...]
بوی گیسویت دماغ جان معطر میکند
دیدن رویت چراغ دل منور میکند
منعمی گر جامههای کهنه در پوشد گداست
خلعت فاخر فقیر انرا توانگر میکند
همتم از تاج فقر بایزیدی وادهمی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.