گنجور

 
صائب تبریزی

مست ناز من ز ساغر تا لبی تر می‌کند

از لب میگون دو چندان می به ساغر می‌کند

بلبل از افغان رنگین سرخ دارد روی باغ

بوستان‌پیرا دهان غنچه پر زر می‌کند

صبح پیری کرد خواب غفلت ما را گران

بادبان بر کشتی ما کار لنگر می‌کند

آب روشن می‌کند ظاهر ضمیر خاک را

نغمه در دل هرچه می‌باشد مصور می‌کند

روی گردان زاهد از دنیا برای شهرت است

سکه از بهر روایی پشت بر زر می‌کند

از تلاش پایه رفعت شود دین پایمال

پشت بر محراب واعظ بهر منبر می‌کند

بس که افتاده است گیرا حرف شوق‌آمیز من

نامه من کار شاهین با کبوتر می‌کند

خواب مرگش را نسازد بستر بیگانه تلخ

در حیات آن دوربین کز خاک بستر می‌کند

درگذر از کشتن صائب که صید ناتوان

تیغ را دندانه از پهلوی لاغر می‌کند

 
 
 
امیرخسرو دهلوی

بر بناگوشت بلای خط که سر بر می‌کند

جزو جزو عاشق بیچاره ابتر می‌کند

سرو کز بالای خود در سر کند باد، آن مبین

آن نگر کِش باد پیشت خاک بر سر می‌کند

چند گویی پیشت آیم، وه که چون تو یوسفی

[...]

خواجوی کرمانی

آنک از کان هر زرو گوهر که سر بر می کند

پیش دست کان یسارش خاک بر سر می کند

جود اوکی بحر اخضر را نپوشد هر نفس

جامه ی سیمابی موجش که در بر می کند

چون صبا از محمر اخلاق او دم می زند

[...]

سلمان ساوجی

هر زمان عشقش سر از جایی دگر بر می‌کند

سوزش اندر هر سری سودای دیگر می‌کند

با کمال خویشتن بینی، نمی‌دانم چرا؟

هر زمان آیینه را با خود برابر می‌کند

صورت ماهیت رویش نمی‌بیند کسی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
جلال عضد

باد عُنفت چشمه خور را مکدّر می کند

خاک پایت توتیا در چشم اختر می کند

ابر دست گوهرافشان تو در روز عطا

آستین آرزو پر درّ و گوهر می کند

قدّ تو بر هفت مسند چار بالش می زند

[...]

ناصر بخارایی

سبزه از خط غبارت خاک بر سر می‌کند

غنچه از لعلت قبا را چاک در بر می‌کند

می‌زند سرو روان را پنچه‌ها بر سر چنار

تا چرا با قد تو خود را برابر می‌کند

می‌روی در باغ و هر جانب برای دیدنت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه