مرگ نتواند به ارباب سخن بیداد کرد
سرو را یک مصرع از قید خزان آزاد کرد
ما دل خود را به نومیدی تسلی داده ایم
ورنه مطلب را به همت می توان ایجاد کرد
خط آزادی گرفت از گوشمال روزگار
هر که روی خویش وقف سیلی استاد کرد
داغ دشمنکامی از دوران کم فرصت ندید
دوستان را هر که در ایام دولت یاد کرد
می زند زخم نمایان موج جوهر در دلم
کاوش مژگان چه با این بیضه فولاد کرد
یادی از صاحب کمالی می دهد اظهار نقص
لاف شاگردی مرا شرمنده استاد کرد
روی سرو از سیلی بال تذروان شد کبود
سنبل زلف تو تا پیوند با شمشاد کرد
از شکار لاغرم فربه نشد پهلوی دام
ناتوانیها مرا شرمنده صیاد کرد
شست آب زندگی از چهره اش گرد سفر
هر که دیوار یتیمی را چو خضر آباد کرد
شد به اندک فرصتی سرخیل ارباب سخن
هر که از روح فغانی صائب استمداد کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تبیین موضوعاتی چون مرگ، آزادی، دوستی و ناتوانی میپردازد. شاعر با بیان اینکه مرگ نمیتواند بر سخنوران ظلم کند، به قدرت و زیبایی سخن اشاره میکند. او به احساس نومیدی و تلاش برای ایجاد امید و تغییر در زندگی اشاره دارد. همچنین، با یادآوری زخمهای ناشی از جدایی و مشکلات، به یاد استاد خود و احساس شرم از کمبودهایش میپردازد. شاعر به تجارب عشقی و چالشهای زندگی اشاره کرده و از دوستیها و یادهای خوب سخن میگوید، همچنین به اهمیت درک و همدلی در زندگی و اثر آن بر دل اشاره دارد. در کل، شعر دربردارنده تناقضات و چالشهای عاطفی انسان است که نویسنده با هنرمندی آنها را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: مرگ نمیتواند به مردان سخنسرا ظلم کند؛ مانند درخت سروی که با یک مصرع از شعر از بند پاییز رها شده است.
هوش مصنوعی: ما دل خود را به ناامیدی آرام کردهایم، در حالی که در واقع میتوان با تلاش و جدیت به هدفهای بزرگ رسید.
هوش مصنوعی: آزادی به کسی داده میشود که در مواجهه با سختیهای زندگی، خود را تسلیم نکند و بر چهرهاش، نشانههای تلاش و مقاومت را حفظ کند.
هوش مصنوعی: درد ناشی از دشمنی و شکست، فرصت کمتری برای رشد و پیشرفت به ما میدهد. کسانی که در روزهای خوب و موفقیت به یاد دوستشان میافتند، نشان میدهند که در سیر زمان واقعیات را درک کردهاند.
هوش مصنوعی: موج احساسات در اعماق وجودم زخمهایی به جا میگذارد و مژگان تو به کنکاش در این درد مشغول است، که اینها چه کارها با این سختی و استقامت در من کرده است.
هوش مصنوعی: یادآوری از فردی برجسته باعث شد که احساس ناتوانی و نقص من به عنوان شاگرد مرا خجالتزده کند.
هوش مصنوعی: بر اثر ضربههایی که بر روی اندامهای زیبا و بلند صورت گرفت، رنگ کبودی به سنبل زلف تو افزوده شد و این زلف آنقدر به زیبایی متمایل گشت که به درخت شمشادی پیوند خورد.
هوش مصنوعی: از شکار لاغرم نتوانستند فربه کنند، و پهلوی ناتوانیهایم مرا به خاطر بیکفایتیام شرمندهی صیاد کرد.
هوش مصنوعی: آب زندگی از چهرهاش شسته شده و نشان از سفر دارد. هر کسی که دیوار یتیمی را مانند خضر آباد کند، به او ارادت و محبت نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در یک فرصت کوتاه، هر کسی که از روح باصفای فغان بهرهبرد، به جمع کسانی پیوست که در هنر سخنوری سرآمد هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن کجا بر نیکخواهان خار چون شمشاد کرد
دشمنان را کرد غمین دوستان را شاد کرد
خواسته چون کاه کرد و کلک را چون باد کرد
گنج ویران کرد و خان زائران آباد کرد
هم موالی را ز بند درد و غم آزاد کرد
[...]
آبروی ما فراق ماهرویی باد کرد
حسن او ما را ز بند عشق خویش آزاد کرد
لعل رخسار از برای آن شدم کز بهر ما
یاد او بر مسند اقبال ما را یاد کرد
رای هجران از پی آن کرد تا از گفتگوی
[...]
دست فیاض تو خاطرهها ز بند آزاد کرد
عدل معمارت درونهای خراب آباد کرد
هر که میخواهد که در عهد تو آزادی کند
اولش چون تیغ باید روی چون فولاد کرد
باد ازان دست چنار انداخت کاندر عهد تو
[...]
ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد کرد
گل نسیمت از صبا بشنید و دل برباد کرد
نخلِ قدّ دلکشت را بنده چون بسیار شد
از برای جان درازی سرو را آزاد کرد
مردمیهای رقیبت را فرامُش چون کنم
[...]
عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کرد
هر گرفتاری بطاق ابرویی دل شاد کرد
گریه ی مستان ز سوز و ناله ی چنگ صبوح
زاهد خلوت نشین را رخنه در اوراد کرد
شام عید از جان خود بی او ملالی داشتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.