گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صائب تبریزی

تا نافه زلف مجلس آراست

آهوی حواس، دشت پیماست

چشم تو شرابخانه دل

ابروی تو قبله تماشاست

قفل دل زنگ بسته ما

موقوف کلید بال عنقاست

اندیشه رزق، تنگ چشمی است

تا خرمن نه سپهر برجاست

از زیر سایه خیمه چرخ

مجنون مرا هوای صحراست

این دایره های آتشین سیر

سرگشته نقطه سویداست

نقشی به مراد اگر نشیند

بازی نخوری که آن نه از ماست:

کز پرتو دست جامه پیرا

سوزن در کار خویش بیناست

گر روی جهان ز ما بگردد

غم نیست چو روی عشق با ماست

سودای چنین که یاد دارد؟

جان باخته ایم و صرفه با ماست

هر فیض که می رسد به صائب

از روح پر از فتوح ملاست

 
sunny dark_mode