شد آب و هنوز در حجاب است
این آبله در دل حباب است
در دیده پاک، پرتو حسن
در خانه کعبه ماهتاب است
عشق تو فسانه سوز هستی
سودای تو پرده سوز خواب است
صبحیم ولی ز سرد مهری
در سینه ما نفس به خواب است
حرفی سر کن که میهمان را
خاموشی میزبان جواب است
جایی که نه آسیا بگردد
اندیشه رزق، بی حساب است
بیهوده دل مشوش ما
در فکر گناه یا ثواب است:
در مملکت وسیع رحمت
هر جنس که می برند، باب است
از کشمکش چهار عنصر
دایم دل خسته در عذاب است
چون عالم خاک آرمیده است
در عالم آب، انقلاب است
تا روی به طوف کعبه کرده است
فکر صائب همه صواب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برخیز هلا نه وقت خواب است
مه منتظر تو آفتاب است
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
سیلاب ز سر گذشت یارا
[...]
هر تاب که بر تو زآفتاب است
سوزَش همه بر من خراب است
نقل است لب تو یا شراب است
یا آتش و دل از او کباب است
یک قطره ز جام توست دریا
یک ذره ز حسنت آفتاب است
شمعی تو و دیده جای تاریک
[...]
این شیشهٔ ما پر از گلاب است
گفتیم گلاب و در کل آب است
آب است و حباب این می و جام
آبش می و جام ما حباب است
نقشی که خیال غیر بندد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.