تا سپهر کبود سیارست
سینه آیینه دار زنگارست
گوشه امن، سینه هدف است
پله عافیت سر دارست
سبزه در دست و پای افتاده است
خار، بالانشین دیوارست
خر عیسی به گل فرو رفته است
دور دجال برق رفتارست
خاکساری حصار عافیت است
کوتهی پشتبان دیوارست
اعتبار از میان چو برخیزد
بیضه مور، مهره مارست
از تف آه آسمان سیرم
کهکشان همچو نبض بیمارست
دهن صبح پر ز خون شفق
چون نگردد، که راست گفتارست
دام گردون به خاک پوسیده است
یک رم آهوانه در کارست
تو ملایم نگشته ای صائب
ورنه سیر سپهر هموارست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوبهاری عروس کردارست
سرو بالا و لاله رخسارست
باغ پر پیکران کشمیرست
راغ پر لعبتان فرخارست
کسوت این ز دیبه روم است
[...]
آن کسی بد کند که بدکارست
از تو نیکی همه سزاوارست
حسن را از وفا چه آزارست
که همه ساله با جفا یارست
خود وفا را وجود نیست پدید
وین که در عادتست گفتارست
از برون جهان وفا هم نیست
[...]
گو گلاب از گل و گل از خارست
نوش در مهره مهره در مارست
آنچه بنوشتم ارچه بسیارست
درمی از هزار دینارست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.