نوبهاری عروس کردارست
سرو بالا و لاله رخسارست
باغ پر پیکران کشمیرست
راغ پر لعبتان فرخارست
کسوت این ز دیبه روم است
زیور آن ز در شهوارست
حله دست باف نیسان را
بسدش پود و زمردش تارست
بخشش باد را به گلها بر
گردش کردگار پرگارست
چمن و برگ را به ذات و به طبع
نقش دیبا و مهر دینارست
آب تیغ زدوده داشت چرا
چهره خاک پر ز رنگارست
عاشق گل هزاردستان شد
پس چرا شب شکوفه بیدارست
زار بلبل چرا همی نالد
که گل زرد زار و بیمارست
باغ پر کار کرد شد شاید
که بهر خاک طبع پرکارست
***
چرخ چون دستبرد بنماید
زینت بوستان بیفزاید
تخت گلبن چو افسر کسری
به جواهر همی بیاراید
ابر بر گل گلابها ریزد
باد بر مل عبیرها ساید
بی فسان ابر تیره صیقل وار
زنگ تیغ درخش بزداید
طبع بی داس هر زمان گویی
سرو آزاد را بپیراید
آهوی مشک نافه گشت نسیم
که ز جستن همی نیاساید
گرد طبعش نگشت عشق چرا
روی لاله به خون بینداید
تا نبندد نقاب بچه بحر
مادر گل نقاب نگشاید
از مه و مهر بارور شد باغ
زهره و مشتری از آن زاید
هر چه جاییست بزم را زیبد
هر چه جامیست باده را شاید
***
بوستان با سپهر همتا شد
که پر ز شعری و ثریا شد
کوه چون تکیه گاه خسرو گشت
دشت چون بزمگاه دارا شد
باد رنگ ابر نقشبندی کرد
خاک بر هفت رنگ دیبا شد
هر دو شاخی صلیب وار و درخت
از شکوفه به شکل جوزا شد
تا هوا در بخار پنهان گشت
راز پنهان سبزه پیدا شد
شاد شد سرو و مورد پنداری
پهلوی سرو مورد بالا شد
آمد از بید در لغز ناژو
بلبل از سرو در معما شد
اشک چشم سبل گرفته ابر
تا روان گشت سوی صحرا شد
زلفهای بنفشه پیچان گشت
چشم های شکوفه بینا شد
چشم بد دور باد ازین عالم
که به دیدار سخت زیبا شد
***
پرده گل همه صبا بدرید
کرد چهره به شرم شرم پدید
ابر پوشید روی ماه وز برق
رایت روی ماه بدرخشید
با صیادوار دست گشاد
ابرآذار دام حلقه کشید
کرد بدرود باغ و راغ ضرور
کاندرو پای بند خویش ندید
قصر و کاخ رشید خاصه نگر
که ز بس کبر بر جهان خندید
تا که بنیاد او به ماهی رفت
سرو بالای او به ماه رسید
طبع پر گرد و مشک بید همه
راست چون عنکبوت پرده تنید
باغش از خرمی بهشتی شد
کوثرش جانفزای جام نبید
صورتش را روان به حرص بخواست
صحبتش را خرد به جان بخرید
خواست گردون شکوفهاش به چشم
دیده هایش همه از آن بکفید
***
طرفه حالا که بوستان دارد
عمر پیر و تن جوان دارد
پاسبان کرد باغ قمری را
که بسی گنج شایگان دارد
از خوی ابر گل صدف کردار
در ناسفته در دهان دارد
چشم ساغر به باده می افروز
که صبا جسم و شاخ جان دارد
بی قرارست ابر و شاید از آنک
باره تند زیر ران دارد
در سخاوت همی بیاساید
خوی خاص خدایگان دارد
عمده مملکت رشید که ملک
مدح او بر سر زبان دارد
نامداری که آفتاب نهاد
همتش سر بر آسمان دارد
پس ازو آرد آنکه چرخ آرد
کم ازو دارد آنچه کان دارد
وصف او را بنان قلم گیرد
شکر او را زبان بیان دارد
***
ای به تو سرفراخته شاهی
مشتری رای و آسمان جاهی
کوه در حلم و ابر در جودی
شیر در رزم و ماه بر گاهی
تا تو چون چرخ بر زمین گشتی
مملکت بازیافت برناهی
تا هژبری کند سیاست تو
ننماید زمانه روباهی
هر درازی که از درازان داشت
یافت از نعمت تو کوتاهی
تا جهان شاد شد به دولت تو
کس ندارد ز انده آگاهی
تا کند خاطر تو راهبری
کی بترسد خرد ز گمراهی
موج زد کفت و نماند همی
مکرمت چون به خشک در ماهی
کند از بهر عمر تو عالم
هر شبی دعوی سحرگاهی
بینی از چرخ هر چه می جویی
یابی از دهر هر چه می خواهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف زیباییهای بهار و طبیعت است و تصویرهایی دلانگیز از بوستان، گلها و درختان را به تصویر میکشد. شاعر به زیباییهای عروس طبیعی اشاره میکند که با شکوفهها و گلها زینت داده شدهاست. او به روابط میان عناصر طبیعت مثل باد، ابر و گلها میپردازد و به تغییرات آنها در فصل بهار اشاره میکند. همچنین، شاعر به شادی و نشاط طبیعت در این زمانه تأکید دارد و چهرههای مختلف طبیعت مانند سرو، گل و بلبل را به تصویر میکشد.
شاعر در نهایت به توصیف پادشاهی میپردازد که با حکمت و مهارت خود زمین و آسمان را به سامان میآورد و مردم را به خوشبختی میرساند. این پادشاه خیرخواه که نامش بر سر زبانهاست، در نظر شاعری بسیار محترم و والامقام است و از او به عنوان محور سعادت و کامیابی یاد میشود. در کل، این شعر ترکیبی است از تمجید زیباییهای طبیعت و در عین حال ستایش اراده و حکمت پادشاهی که سرنوشت مملکت را رقم میزند.
هوش مصنوعی: بهار، زمان زیبایی و شادابی است. در این فصل، درخت سرو قد بلند و لالههایی با چهرههای زیبا هستند که جلوه خاصی به طبیعت میبخشند.
هوش مصنوعی: باغ پر از پیکرها و زیباییهای کشمیر است و باغچه مملو از بازیگران و سرگرمیها است.
هوش مصنوعی: لباسی که بر تن دارم از دیبای روم است و زینتی که به همراه دارد از دُر و گوهرهای ارزشمند است.
هوش مصنوعی: حله دست باف نیسان، به معنای لباس یا قالیچهای ساخته شده با دست است که در آن از پود و تار استفاده شده است. در اینجا، اشاره به زیبایی و کیفیت این محصول دارد که با استفاده از مواد ارزشمندی چون زمرد و پود ایجاد شده است. این جمله به نوعی نمادگرایی از دقت و هنر دستساز در خلق یک اثر زیبا را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: خداوند به گلها زیبایی و زندگی میبخشد و این نشاندهنده دقت و نظم او در آفرینش است.
هوش مصنوعی: چمن و برگ به طور طبیعی و به ذات خود، زیبایی و ارزش خاصی دارند که شبیه به نقش پارچههای گرانبها و سکههای طلا است.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر کشیده شده که با وجود برش و تیغزنی آب، چرا چهره زمین اینقدر پررنگ و زیبایی دارد. به نوعی این جمله به تضاد میان سختی و زیبایی اشاره میکند، و نشان میدهد که حتی در شرایط سخت، زیباییهایی در دنیا وجود دارد.
هوش مصنوعی: عاشق گلهای رنگارنگ و زیبا شده است، پس چرا در نیمه شب، زمانی که باید خواب باشد، شکوفهها بیدارند و در حال گل دادن؟
هوش مصنوعی: پرنده زار زار مینالد و میگوید که گل زرد و بیمار شده است.
هوش مصنوعی: باغ پر از گل و گیاه شد، شاید به خاطر این است که خاک آن برای رشد و شکوفایی بسیار مناسب و حاصلخیز است.
هوش مصنوعی: شما تا اواخر مهر ماه 1402 با اطلاعات و دادهها آشنا هستید.
هوش مصنوعی: اگر زمان به سمتی برود که زیباییهای باغ را تحت تأثیر قرار دهد، این زیباییها بیشتر از قبل نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: تختی که در گلبن قرار دارد، همچون تاج پادشاهی کسری با جواهرات میدرخشد و زینت مییابد.
هوش مصنوعی: ابر باران خود را بر روی گلهای خوشبو میریزد و باد عطر این گلها را در فضا پخش میکند.
هوش مصنوعی: ابر تیره بدون غبار و آلودگی، مانند صیقلی که زنگ تیغ را برطرف میکند، ظاهر میشود و درخشندگی آن را بازمیگرداند.
هوش مصنوعی: هر چه زمان میگذرد، روح خلاق همیشه باید به فکر زیبایی و شکوفایی باشد تا مانند سرو آزاد، جوان و تازه باقی بماند.
هوش مصنوعی: نسیم همچون آهویی که از بوهای خوش عطر میگذراند، مدام در حال حرکت است و لحظهای آرام نمیگیرد.
هوش مصنوعی: چرا عشق به طبع او نمیرسد که لاله در خون خود غوطهور است؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که کودک از دامن مادر جدا نشود و به دنیا نیاید، گل نیز شکوفا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: از نور و زیبایی ماه و خورشید، باغی پررونق شکل میگیرد و سیارههای زهره و مشتری از آن سرچشمه میگیرند.
هوش مصنوعی: هر آنچه که باشد در میخانه، به مجالس شادی میآید و هر جامی که پر از شراب باشد، مناسب این خوشی است.
هوش مصنوعی: باغ به آسمان شبیه شد و پر از شعر و زیبایی مانند ثریا گردید.
هوش مصنوعی: کوه به عنوان پناهگاهی برای پادشاه قرار گرفت و دشت به جایی شاداب و خوشگذران تبدیل شد.
هوش مصنوعی: باد، مانند زنی هنرمند و نقاش، دانههای رنگی ابر را به هم دوخته و در نهایت خاک را به زیبایی و رنگهایی چون دیبا تبدیل کرده است.
هوش مصنوعی: درخت به فرمی زیبا و با شکوفههایی همچون نماد یک صلیب در دو طرف خود، نمایان شده است.
هوش مصنوعی: زمانی که بخار در هوا پنهان شد، رازی که در دل سبزه بود، نمایان شد.
هوش مصنوعی: سرو و گل در خوشحالی به همدیگر نگاه کردند و تو را تصور کردند که در کنار آنها ایستادهای.
هوش مصنوعی: پرندهای از درخت بید به آرامی و با ناز گذر کرد و بلبل از درخت سرو در حالتی پیچیده و اسرارآمیز به نظر رسید.
هوش مصنوعی: چشم به خاطر غم و اندوه، مانند ابری که باران میبارد، اشک میریزد و این اشکها به سوی صحرا روانه میشوند.
هوش مصنوعی: زلفهای بنفشه مانند پیچ و تاب خوردهاند و چشمهای شکوفهها روشن و دیدارگر شدهاند.
هوش مصنوعی: از این دنیا دور باد چشم بد، زیرا که دیدار با زیباییهای او بسیار دشوار و سخت است.
هوش مصنوعی: این بیت به ما میگوید که ما در زمینههای مختلف به اطلاعات و دادههایی که تا مهر 1402 جمعآوری شده، آموزش دیدهایم.
هوش مصنوعی: نسیم بهاری تمام گلها را از هم باز کرد و چهرهاش از شرم به قرمزی گرایید.
هوش مصنوعی: ابر بر روی ماه سایه انداخته و درخشندگی پرچم آن مانند نور ماه دیده میشود.
هوش مصنوعی: ابر، با دستانی گشاد و مانند صیاد، دام خود را گسترده و آماده کرده است.
هوش مصنوعی: باغ و دشت را وداع کرد، چرا که در آنجا پایبند خود را ندید.
هوش مصنوعی: بنای بزرگ و باشکوهی را تماشا کن که به خاطر خودبزرگبینیاش، به دنیا میخندد.
هوش مصنوعی: وقتی که اصل و بنیان او به دریا منتقل شد، قامت زیبایش به صورت ماه در آمد.
هوش مصنوعی: خوی پرشور و لطیف او مانند عنکبوت، نازک و ظریف، در دنیای خود با مهارت و سلیقه بافته شده است.
هوش مصنوعی: باغ او به قدری سرسبز و زیباست که انگار بهشتی است، و نوشیدنیاش جان انسان را شاداب میکند.
هوش مصنوعی: زیباییاش آنقدر دلربا بود که کسی به شدت مشتاق گفتوگو با او شد و صحبتهایش آنقدر عاقلانه و ارزشمند بود که دل هر کسی را به خود جلب میکرد.
هوش مصنوعی: آسمان آرزوهایش را با چشمانش میبیند و همه آنها را در دستانش میخواهد.
هوش مصنوعی: عجب اینکه در حالی که باغ بهار را تجربه میکند، عمر و تجربهاش به پیری رسیده و جسمش همچنان جوان است.
هوش مصنوعی: نگهبان، باغی را مراقبت میکند که پر از treasures (گنجهای) باارزش و بینظیر است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی به ویژگیهای خاص موجودات اشاره میکند. به این صورت که مانند ابری که ظاهری زیبا و لطیف دارد، درون آن رازهایی نهفته است. مانند صدف که در خود گوهر را پنهان کرده و از نظرها مخفی است. به این ترتیب، هر چیز زیبا ممکن است درون خود واقعیتهای عمیق و ناگفتهای داشته باشد.
هوش مصنوعی: به چشم ساغر نگاه کن و آن را با باده روشن کن، زیرا نسیم صبح شوق و زندگی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: ابر در حال ناپایداری و بیقراری است و ممکن است به خاطر این باشد که باران سنگینی را در دل دارد.
هوش مصنوعی: در بخشندگی و سخاوت، کسانی که وضع ویژه و خاصی دارند، بیوقفه آرامش مییابند.
هوش مصنوعی: کشوری بزرگ و آباد که همه از خوبیهای آن سخن میگویند و به ستایش او میپردازند.
هوش مصنوعی: شخصیتی بزرگ و نامدار که مانند خورشید بلند پرواز و با عزت است و بلندای آرزوهایش بالاتر از آسمانهاست.
هوش مصنوعی: پس از او کسی را میآورد که مدار زندگیاش کم است، زیرا او از موجودی که دارد، کمتر دارد.
هوش مصنوعی: توصیف او را قلم به شکلی زیبا مینویسد و زبان از شیرینی او سخن میگوید.
هوش مصنوعی: شما بر اساس اطلاعات تا مهرماه ۱۴۰۲ آموزش دیدهاید.
هوش مصنوعی: ای شاهی که به تو افتخار میشود، مانند سیاره مشتری با اندیشهای روشن و در آسمان مقام والایی داری.
هوش مصنوعی: کوه آرام و صبور است، ابرها در غفلت و بیخیالی به سر میبرند، شیر آماده نبرد و در حال جنگ است، و ماه به آرامی و زیبایی در آسمان میدرخشد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو مانند چرخ بر دشت و زمین بچرخی، سرزمین (و کشور) دوباره به حیات خود ادامه میدهد و به روزهای خوبش برمیگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که سیاست تو به خوبی پیش برود، دنیاست که خود را همانند روباهی نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: هر بلندی و درازی که داشت، از نعمت تو کوتاهتر شد و از زیبایی و لطف تو کم شد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که خوشحالی و موفقیت تو در دنیا برقرار است، هیچ کس از غصه و اندوه خبر ندارد.
هوش مصنوعی: هرگاه کسی بخواهد تو را هدایت کند و به راه راست بکشاند، نگران از گمراهی نخواهی بود.
هوش مصنوعی: به خاطر یک عمل نیکو، دوستی را از دست داد و از کرامت او چیزی باقی نماند، مانند ماهی که از آب دور شود.
هوش مصنوعی: به خاطر عمر تو، هر شب جهان از بیداریاش میگوید که صبح زود کار سحر را آغاز میکند.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی به دنبال چیزی باشی، از زمان و دنیا هر آنچه که بخواهی به دست میآوری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.