گنجور

 
صائب تبریزی

از خسیسان چاره نبود مردم بگزیده را

می شود گاهی به برگ کاه حاجت، دیده را

نیک بیش از بد حجاب راه بینایان شود

زحمت گل بیشتر از خار باشد دیده را

قدر صحرای عدم را رفتگان دانند چیست

توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را

نیست در طبع گرانجانان نصیحت را اثر

شور محشر برنیانگیزد ره خوابیده را

چشم خواب آلود را در خلوت دل بار نیست

حاش لله کعبه پوشد جامه پوشیده را

لازم غفلت بود خواری، نبینی رهروان

می کنند اکثر به پا بیدار، ره خوابیده را؟

از علایق فارغند آزاد مردان همچو سرو

خار نتواند گرفتن دامن برچیده را

نیست آسان معنی پیچیده صائب یافتن

رهنما از پیچ و تاب است این ره پیچیده را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۲۱۰ به خوانش پزی ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
کلیم

بر سر خود می کند ویران سرای دیده را

پختگی حاصل نشد اشک جهان گردیده را

کی توانی ترک ما کردن که با هم الفتیست

طالع برگشته و مژگان برگردیده را

دستگاه ما کجا شایسته تاراج اوست

[...]

صائب تبریزی

کرد بی تابی فزون زنگ دل غم دیده را

پایکوبی آب شد این سبزه خوابیده را

می شود ظاهر عیار فقر بعد از سلطنت

توتیای چشم باشد خاک، طوفان دیده را

تن به هر تشریف ناقص کی دهد نفس شریف؟

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

رهنمایی چون کنم در دیدن او دیده را؟

حاجت تعلیم نبود مردم فهمیده را

هر کسی بیرون نمی آرد سری از زلف او

شانه داند معنی این مصرع پیچیده را

گفتم از اشکم مگر گردون بپرهیزد، ولی

[...]

جویای تبریزی

نیست باکی زآتش سودا دل شوریده را

کی هراس از برق باشد کشت آفت دیده را

تهمت آلود علایق چون شود عزلت گزین؟

گرد ره کی می نشیند دامن برچیده را؟

حلقه های دود آهم می شود قلاب دل

[...]

صامت بروجردی

از پس عمری که بگشود آن جفا جو دیده را

روی ما بیدار کرد آن فتنه خوابیده را

نرم کن یا رب دلش را کز جدایی بگذارد

جز دعا نتوان نمودن دلبر رنجیده را

شیوه بلبل بود فریاد از روز نخست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه