حسن ترا که ناز به اهل نیاز نیست
این ناز دیگرست که پروای ناز نیست
از دیدن تو چون دل عشاق وا شود؟
در ابروی تو یک گره نیم باز نیست
از ما متاب روی که آیینه ترا
روشنگری به از نظر پاکباز نیست
از آه نارساست شب ما چنین رسا
افسانه گر دراز بود شب دراز نیست
یوسف ز چشم شوخ زلیخا چه می کشد
شکر خدا که دیده یعقوب باز نیست!
عشق تو یار جانی هفتاد ملت است
در هیچ پرده نیست که این نغمه ساز نیست
سیل از بساط خانه به دوشان چه می برد؟
ملک خراب را غمی از ترکتاز نیست
با اهل درد کار بود داغ عشق را
بر هر گلی که عطر ندارد گداز نیست
صائب دل تو در پس دیوار غفلت است
ورنه کدام وقت در فیض باز نیست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این غزل، شاعر به معشوقی میپردازد که از ناز و ظرافت برخوردار است و عشق او در دل عاشقان تأثیر عمیق میگذارد. او اشاره میکند که این زیبایی و ناز در قالبی دیگر نمایان است و از دل عاشقان و دیدههای پاکش، روشنایی میگیرد. شاعر با استفاده از مثالهایی مانند یوسف و زلیخا و یعقوب، به تأثیرات عشق و زیبایی اشاره میکند و میگوید که هر درد و غم به عشق مربوط میشود. همچنین از غفلت و عدم آشنایی با عشق واقعی سخن میگوید و در نهایت تأکید دارد که عشق باید در دلها زنده باشد و در هر شرایطی در دسترس و باز باشد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو که ناز و کرشمهات به اهل نیاز و درخواست نمیتواند تعلق بگیرد، این ناز دیگری است که در آن هیچ دغدغهای برای ناز و دلربایی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که چهره تو را میبینم، قلب عاشقان چطور میتواند آرام بگیرد؟ لابهلای ابروهای تو حتی یک گره نیمهباز هم وجود ندارد.
هوش مصنوعی: از ما دور نشو، زیرا زیبایی تو به روشنی یک آیینه است و به جز دیدگاه افراد پاکدل، کسی نمیتواند آن را درست ببیند.
هوش مصنوعی: شب ما به خاطر ناامیدی و غم به شدت تیره و تار است، اما اگر قصهای طولانی و جذاب تعریف شود، این شب دیگر بلند نیست و به انتها میرسد.
هوش مصنوعی: یوسف از نگاه شیطنتآمیز زلیخا چقدر رنج میبرد، خدا را شکر که چشمان یعقوب به او نمیافتد!
هوش مصنوعی: عشق تو برای جان و روح من مانند یک سرمایهای است که متعلق به هفتاد ملت میباشد. در هیچ لایه و پردهای نیست که این آهنگ و نغمه وجود نداشته باشد.
هوش مصنوعی: سیل از خانه چه چیز را با خود میبرد؟ جایی که ویران شده، دیگر غمی از تخریب آن ندارد.
هوش مصنوعی: افراد با درد و رنج، ارتباطی عمیق با عشق دارند. عشق واقعی مانند عطری است که فقط در دل گلی (انسانی) که بویی ندارد، نیست، بلکه اثرش در وجود کسانی که دچار درد و رنج هستند، قابل احساس است.
هوش مصنوعی: دل تو در پس دیوار غفلت قرار دارد و اگر این دیوار وجود نداشت، هر لحظه میتوانستی از نعمتها و فیضها بهرهمند شوی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشتاق دوست را ره مقصد دراز نیست
تسلیم کرده را زبلا احتراز نیست
هیچش ز روزگار نباشد تمتّعی
آن کس که مبتلای بتی دلنواز نیست
هرجا که در محامد محمود دم زنند
[...]
ای آنکه پیشهٔ تو به جز کبر و ناز نیست
چون قامت تو سرو سهی سرفراز نیست
روشن دل کسی که تو باز آیی از درش
تاریک دیدهای که بر وی تو باز نیست
راهی که سر به کوی تو دارد حقیقتست
[...]
آنچه نماز زنده دلان جز نیاز نیست
و آنرا که در نیاز نبینی نماز نیست
مشتاق را بقطع منازل چه حاجتست
کاین ره بپای اهل طریقت دراز نیست
رهبانت ار بدیر مغان راه می دهد
[...]
هر خسته خاطری که چو نی چشم باز نیست
در پرده محرم سخن اهل راز نیست
پا در گل است همّت کوتاه دست تو
ورنه طریق کعبهٔ وصلش دراز نیست
پای از سرِ نیاز بنه در ره طلب
[...]
هرکس شهید آن مژه های درازنیست
در شرع بر جنازه آن کس نماز نیست
محمود را گرچه جهان زیر خاتمست
جایی بهش ز گوشه چشم ایاز نیست
شه را چو پرده از رخ شاهد برافکنند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.