عشق مرا به زینت ظاهر اساس نیست
پروانه را ز شمع، نظر بر لباس نیست
تیغ است ماه عید ز جان سیر گشته را
این خوشه را ملاحظه از زخم داس نیست
بالاتر از وصال شمارد خیال را
شکر خدا که دیده ما ناسپاس نیست
زیر زمین بود، به فلک گر برآمده است
در هر سری که همت گردون اساس نیست
تیغ دو دم ز سنگ فسان تیزتر شود
دیوانه را ز سنگ ملامت هراس نیست
اشک من و رقیب به یک رشته می کشد
صد حیف چشم شوخ تو گوهرشناس نیست
با قاتل است کار چو قربانیان مرا
از هیچ کس مرا نظر التماس نیست
در دل نهفته ایم سویدای بخت را
چون کعبه تیره بختی ما در لباس نیست
صائب مبند لب ز فغان های دلخراش
هر چند رحم در دل سنگین آس نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و احساساتی عمیق در مورد زیباییهای ظاهری و حقیقت عشق است. شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق او به زینتهای ظاهری وابسته نیست و مانند پروانهای که به شمع علاقمند است، عشق واقعی نمیتواند تنها بر اساس زیبایی باشد. او معتقد است که احساسات عمیقتری وجود دارند که فراتر از وصال و زیباییهای ظاهری هستند. در این شعر، همچنین به درد و رنج عاشقانه و تنهایی اشاره میشود و شاعر به وضعیت دشوار خود و بیتفاوتی دیگران نسبت به آن پرداخته است. به طور کلی، شعر تصوری عمیق و فلسفی از عشق و احساسات انسانی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عشق من به زیباییهای ظاهری وابسته نیست، همانطور که پروانه به لباس شمع نگاه نمیکند.
هوش مصنوعی: ماه در شب عید بهگونهای زیبا و درخشان است که مانند تیغ میدرخشد. این درخشش نشاندهنده این است که کسانی که از زندگی سیر شدهاند، از زخمهای تجربیات گذشتهٔ خود آگاهی دارند.
هوش مصنوعی: بالاخره از هر چیزی، حتی از وصال (دیدار) محبوب، خیال و آرزوی آن را مهمتر میدانم. شکر خدا که چشمان ما ناشکری نمیکنند و از زیباییها غافل نیستند.
هوش مصنوعی: اگرچه در زیر زمین قرار دارد، اما اگر به آسمان برود، در هر سری که باشد، همتی که بر پایههای آسمانی است، بیپایه است.
هوش مصنوعی: تیغ دو دم و سنگی که بر آن فسانه است، به تیزتر شدن آن اشاره دارد. در این میان، فرد دیوانه از ملامت و سرزنش دیگران نمیترسد و به نوعی بیخیال است. در واقع، او از سختیها و انتقادات نمیهراسد.
هوش مصنوعی: اشک من و رقیب به یکدیگر ارتباط دارند و هر دو در یک مسیر قرار میگیرند. کاش چشمان بازیگوش تو، ارزش این اشکها را میدانست.
هوش مصنوعی: من با قاتل معاملهای دارم، زیرا قربانیان من از هیچکس درخواست کمک و نظر ندارند.
هوش مصنوعی: در دل ما آرزوهای باارزشی وجود دارد، اما مثل کعبه که به خاطر نادرستی تقدیر در پوششی تاریک قرار دارد، ما نیز در لباسهای ظاهری و شرایط نامناسب محبوس هستیم.
هوش مصنوعی: این شعر به ما میگوید که در برابر دردها و غمها، هرچند که دل انسان سنگین و سخت شده باشد، باید فریاد زد و از درون خالی نشد. به عبارت دیگر، حتی اگر احساس کنیم که کسی نمیتواند درکمان کند، نباید سکوت کنیم و باید از احساسات خود سخن بگوییم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایخسرو زمانه که ارکان ملک و دین
الا بیمن عدل تو محکم اساس نیست
بر بام قصر جاه تو کان چرخ هفتم است
کیوان چو هندوان بجز از بهر پاس نیست
جام جهان نمای که خوانندش آفتاب
[...]
آن فتنه ای که مرا از تو التماس نیست
تا هست او به ملک دلم روشناس نیست
گر خلق پاسبان متاع سلامت اند
محنت متاع ماست که محتاج پاس نیست
با گفته در مساز که گفتار پرده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.