آه کز اهل محبت اثری پیدا نیست
زآنهمه سوخته جانان شرری پیدا نیست
نه ز آغاز خبر دارم و نه از انجام
منزل دور مرا پا و سری پیدا نیست
لاله ها را ز سر داغ سیاهی برخاست
شب ما سوختگان را سحری پیدا نیست
یوسف از چاه برون آمد و عنقا از قاف
از دل گمشده ما اثری پیدا نیست
مگر از روزنه دل نفسی راست کنیم
ورنه زین خانه تاریک دری پیدا نیست
بجز از آبله پا که کنندش پامال
در همه روی زمین دیده وری پیدا نیست
ز اهل دل آنچه به جا مانده زبان لاف است
همه برگ است بر این نخل بری پیدا نیست
بر میاور ز صدف گوهر خود را صائب
که درین دایره صاحب نظری پیدا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر ابراز ناامیدی و فقدان عشق و محبت را نشان میدهد. شاعر به فقدان اثر و نشانهای از محبت اشاره میکند و میگوید که در دل های سوخته خبری نیست. او از دوری منزل و عدم مشاهده نشانههایی از آغاز و انجام عشق رنج میبرد. همچنین به شبهایی که در آن سوختگان بر اثر عشق منتظر سحرند، اشاره میکند و از حال یوسف و عدم نشانی از دل گمشده خود میگوید. او در نهایت به این نتیجه میرسد که در این دنیای تاریک و بینشانه، تنها اگر از دل نفس درست کنیم، شاید بتوانیم نوری پیدا کنیم و از گوهر وجود خود بهرهبرداری کنیم، چرا که در این دایره کسی به جز خودش نمیتواند به ما نوری دهد.
هوش مصنوعی: ای کاش از دوستان و عاشقان نشانی پیدا میشد، زیرا از آن همه عشق و اشتیاق، هیچ نشانهای به جا نمانده است.
هوش مصنوعی: من نه از آغاز مسیر خبر دارم و نه از پایان آن. در این راه، نه قدرت حرکت دارم و نه ذهنی روشن برای درک آن.
هوش مصنوعی: گلهای لاله، به خاطر سوختن شب، از داغ و درد خود به فریاد درآمدهاند و برای ما که در آتش عشق میسوزیم، صبح روشنی دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: یوسف از چاه بیرون آمد و پرندهی افسانهای از قاف به آسمان پرواز کرد، اما اثری از آنچه که در دل ما گم شده، پیدا نیست.
هوش مصنوعی: اگر از دل خود نگاهی به درون نیندازیم و نفسی عمیق نکشیم، در این خانه تاریک هیچ نشانهای از راه روشن پیدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: به جز جایی که پای کسی زیر پا برود، در تمام روی زمین نمیتوان نشانهای از کسی یافت.
هوش مصنوعی: از اهل دل تنها چیزی که باقی مانده، حرفهای توخالی و بیمحتواست. همه چیز همچون برگهایی است که بر روی این نخل وجود دارد، اما چیزی از حقیقت و عمق وجود در آن پیدا نیست.
هوش مصنوعی: به خودت انگیزه بده و قابلیتهایت را به نمایش بگذار، زیرا در این دنیا کسی را پیدا نمیکنی که به اندازه تو بینش و دانش داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مه من شام غمت را سحری پیدا نیست
آه ازین غم که ز مهرت اثری پیدا نیست
بر تو گر من نگزینم دگری نیست عجب
چه کنم در همه عالم دگری پیدا نیست
دل شد آواره و زد عشق تو آتش در تن
[...]
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
هست پیدا که به خون ریختنم بسته کمر
گرچه از نازکی او را کمری پیدا نیست
به که نسبت کنمت در صف خوبان کانجا
[...]
عشقم آتش زد و از وی اثری پیدا نیست
وه ازین آتش پنهان شرری پیدا نیست
بخدنگم چوزدی سینه گرمم مشکاف
که ز پیکان تو در دل اثری پیدا نیست
شمع آخر شد و پروانه ز پرواز نشست
[...]
خوشتر از دانهٔ اشکم گهری پیدا نیست
حیف و صد حیف که اهل نظری پیدا نیست
کسی از سر دل جام خبردار نشد
بیخبر باش که صاحب خبری پیدا نیست
میفروش ار بزند نوبت شاهی شاید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.