خوشتر از دانهٔ اشکم گهری پیدا نیست
حیف و صد حیف که اهل نظری پیدا نیست
کسی از سر دل جام خبردار نشد
بیخبر باش که صاحب خبری پیدا نیست
میفروش ار بزند نوبت شاهی شاید
که به غیر از در میخانه دری پیدا نیست
سینهام چاک شد و ضارب خنجر پنهان
پردهام پاره شد و پردهدری پیدا نیست
جر تمنای تو در هیچ دلی مخفی نی
غیر سودای تو در هیچ سری پیدا نیست
آن قدر در خم گیسوی تو دل پنهان است
کز دل گمشدهٔ ما اثری پیدا نیست
تا خط سبز تو از طرف بناگوش دمید
از پی شام سیاهم سحری پیدا نیست
صبر من با لب شیرین تو ز اندازه گذشت
تنگ شد حوصله تنگ شکری پیدا نیست
بر سر کوی تو از حال دل آگاه نیم
در چمن طایر بی بال و پری پیدا نیست
عجبی نیست که سر خیل نظر بازانم
کز تو در خیل بتان خوبتری پیدا نیست
مگر آه تو فروغی ره افلاک گرفت
که امشب از برج سعادت قمری پیدا نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مه من شام غمت را سحری پیدا نیست
آه ازین غم که ز مهرت اثری پیدا نیست
بر تو گر من نگزینم دگری نیست عجب
چه کنم در همه عالم دگری پیدا نیست
دل شد آواره و زد عشق تو آتش در تن
[...]
شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست
هست پیدا که به خون ریختنم بسته کمر
گرچه از نازکی او را کمری پیدا نیست
به که نسبت کنمت در صف خوبان کانجا
[...]
آه کز اهل محبت اثری پیدا نیست
زآنهمه سوخته جانان شرری پیدا نیست
نه ز آغاز خبر دارم و نه از انجام
منزل دور مرا پا و سری پیدا نیست
لاله ها را ز سر داغ سیاهی برخاست
[...]
عشقم آتش زد و از وی اثری پیدا نیست
وه ازین آتش پنهان شرری پیدا نیست
بخدنگم چوزدی سینه گرمم مشکاف
که ز پیکان تو در دل اثری پیدا نیست
شمع آخر شد و پروانه ز پرواز نشست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.