عشق را دارالامانی چون دل دیوانه نیست
گنج را بر دل غبار از صحبت ویرانه نیست
با گلستانی که ما را آشنایی داده اند
راه حرف آشنا از سبزه بیگانه نیست
نقدها را نسیه سازد بدگمانیهای حرص
در قفس هم مرغ ما بی فکر آب و دانه نیست
می زند نقش فریب تازه دیگر بر آب
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
دست ما را اختیار از وصل دارد ناامید
ورنه زلف و کاکل او شانه گیر از شانه نیست
با سفال و جام زر، یکرنگ می جوشد شراب
نور وحدت را نظر بر کعبه و بتخانه نیست
غافل است از همت مستانه پیر مغان
چون سبو دستی که زیر سر درین میخانه نیست
بی شعوران در حیاتند از فراموشان خاک
صورت دیوار، هم در خانه، هم در خانه نیست
نیست صائب را خبر ز افسانه عشق مجاز
دیده بالغ نظر بر ابجد طفلانه نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی طبیعت عشق و جایگاه آن در زندگی انسانها میپردازد. شاعر به ناپایداری عشق بر اساس دل دیوانه اشاره میکند و میگوید که هیچ گنجی بر دل غبارآلود نیست. او به زیبایی بیان میکند که عشق حقیقی از آشنایی با گلستانها و زیباییها سرچشمه میگیرد و نمیتوان آن را در مکانهای نامناسب جستجو کرد. همچنین، شاعر به بدگمانیها و حرص اشاره میکند که میتواند عشق را تحتالشعاع قرار دهد.
شعر به تضاد میان عشق و ناامیدی نیز میپردازد و نشان میدهد که دستی که به وصال میرسد، نباید ناامید باشد. همچنین، بیان میشود که ارزش و حقیقت عشق فراتر از اشیاء مادی است و هیچ چیزی نمیتواند جای عشق واقعی را پر کند. در نهایت، شاعر به نادانی کسانی اشاره میکند که از ارزش واقعی عشق غافلند و نمیتوانند آن را درک کنند. عشق حقیقی، درک عمیق و نگاه بالغ نیاز دارد و تنها با فهم و شعور میتوان به آن رسید.
هوش مصنوعی: عشق مکانی امن و آرام است، اما دل دیوانه مانند گنجی است که زیر غبارهای صحبتهای بیثمر پنهان شده است.
هوش مصنوعی: با گلستانی که ما را با آن آشنا کردهاند، راه گفتوگو و ارتباط با دیگران از دنیای غریبه و ناشناخته جدا نیست.
هوش مصنوعی: بدگمانیهای ناشی از طمع باعث میشود که انسان چیزهای ارزشمند را به تأخیر اندازد. حتی پرندهای که در قفس به سر میبرد، بدون فکر به غذا و آب نیست.
هوش مصنوعی: چراغ میسوزد و اشک میریزد، اما این درد و غم برای پروانهای که سوخته است، بیدلیل و بیثمر است. این تنها یک تصویر فریبندهای است که بر روی آب نقش میبندد و به واقعیت نمیرسد.
هوش مصنوعی: دست ما در عشق به او از رسیدن به او بیخبر است و اگر این چنین نبود، زیباییهای او را به راحتی در آغوش میکشیدیم.
هوش مصنوعی: شراب نور وحدت با سفال و جام زر به یک رنگ و شکل میجوشد، اما در این حالت چیزی مثل کعبه و خانه بتها مدنظر نیست.
هوش مصنوعی: پیر مغان که به شوق و همت مستانهاش غافل است، مانند سبوییست که بدون درپوش زیر سر است و در این میخانه جایی ندارد.
هوش مصنوعی: افراد نادان در زندگی وجود دارند و مانند کسانی هستند که فراموش کردهاند که از چه چیزی ساخته شدهاند. برخی از آنها در خانه هستند و برخی دیگر هم در خانه حضور ندارند.
هوش مصنوعی: صائب هیچ اطلاعی از داستان عشق مجازی ندارد؛ کسی که با دیدی عمیق به موضوع نگاه کند، متوجه میشود که این عشق مانند الفبای کودکانه است و هیچ عمق و واقعیتی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شمع ما شمعیست کو منظور هر پروانه نیست
گنج ما گنجیست کو در کنج هر ویرانه نیست
هر کرا سودای لیلی نیست مجنون آنکست
ورنه مجنون را چو نیکو بنگری دیوانه نیست
چشم صورت بین نبیند روی معنی را بخواب
[...]
نقد گنج کعبه جایش جز دل ویرانه نیست
حلقه بر در گو مزن زاهد که کس در خانه نیست
در حریم کعبه و بتخانه عاشق محرم است
هرکه با عاشق آشنا شد هیچ جا بیگانه نیست
سربسر احوال ما چون کوهکن جان کندن است
[...]
حسن اگر در پرده باشد عشق ازو دیوانه نیست
بر چراغ روز بال افشانی پروانه نیست
تا طبیب خستگان عشق چشم مست اوست
ناله بیمار غیر از نعره مستانه نیست
نیست سامانی بغیر از رخنه در ویرانه ام
[...]
سرو مینا را تذروی بهتر از پیمانه نیست
شمع را در بزم دلسوزی به از پروانه نیست
حسن ذاتی فارغ است از صنعت مشاطگان
زلف جوهر دست فرسود نسیم و شانه نیست
مرغ روح اهل مشرب را نمی آرد به دام
[...]
بیلب او نشئهای در ساغر و پیمانه نیست
شیشة می را دماغ جلوة مستانه نیست
سیرت معشوق از سیمای عاشق ظاهرست
سرگذشت شمع جز در دفتر پروانه نیست
هر شبم در سینه آشوبی است از پهلوی دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.